• 021-88565521
  • info@tedco.co

جهاد عامل سعادت

جهاد عامل سعادت

جهاد عامل سعادت

جَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴿مائده/۳۵﴾ در راه او جهاد کنید باشد که رستگار شوید

نبی مکرم اسلام (ص):
یَعْطَی الشَّهیدُ سِتَّ خِصالٍ عِنْدَ اَوَّلِ قَطْرَةٍ مِنْ دَمِهِ: یُکَفَّرُ عَنْهُ کُلُّ خَطیئَةٍ وَیَری مَقْعَدَهُ مِنَ الْجَنَّةِ وَ یُزَوَّجُ مِنْ حُوْرِ الْعینِ وَیُؤَمَّنُ مِنَ الْفَزَعِ الاَْکْبَرِ وَ مِنْ عَذابِ الْقَبْرِ وَ یُحَلّی حُلَّةَ الایِمان.
به شهید شش امتیاز داده می شود:
۱ ـ با اولین قطره خون او تمام گناهانش بخشیده می شود.
۲ ـ جایگاه خود را در بهشت می بیند.
۳ ـ  حوریان با او ازدواج می کنند.
۴ ـ از وحشت بزرگ روز قیامت در امان می باشد.
۵ ـ از عذاب قبر ایمن است.
۶ ـ به زیور ایمان آراسته می گردد.
کنزالعمال، ج ۴، ص ۴۱۰، حدیث ۱۱۵۲

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ‌: اى کسانى که ایمان آوردید، بترسید از خدا در ارتکاب معاصى‌ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ: و بطلبید بسوى او وسیله را، یعنى آنچه توسل توان نمود در طلب قرب به حضرت او. و کلمه جامعه در این باب آنست که وسیله کلى در تقرب به حضرت الهى، ملاحظه اوامر و نواهى اوست، یعنى فعل طاعت و ترک معاصى. وَ جاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ‌: و جهاد کنید در راه او با اعداى ظاهر و باطن. شیخ طبرسى فرماید: جهاد در راه خداى تعالى گاهى به دست و لسان و شمشیر و قول و کتابت مى‌باشد. لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ‌: از براى اینکه شما رستگار شوید بسبب این افعال.
از امام محمّد باقر علیه السّلام مروى است در تفسیر این آیه فرمود: توسل کنید به خدا در طلب رضا به این وجه که به قضاى او راضى باشید و بر بلاى او صبر کنید. در حدیث است که «الوسیلة منزلى فى الجنّة» « تفسیر نور الثقلین، جلد اوّل، صفحه 520»
در منهج- اصبغ بن نباته از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام روایت نموده:
فى الجنّة لؤلؤتان الى بطنان العرش احدیهما بیضاء و الاخر صفراء فى کلّ واحد منها سبعون الف غرفة ابوابها و اکوابها من عرق واحدة فالبیضاء الوسیلة لمحمّد صلى اللّه علیه و آله و اهل بیته و الصّفراء لابراهیم و اهل بیته‌ « مجمع البیان، جلد 2، صفحه 189.» یعنى در بهشت دو لؤلؤ باشد از قرار بهشت تا بطنان عرش یکى سفید و دیگرى زرد و در هر کدام هفتاد هزار غرفه است و درهاى همه از یک غرفه است. آنکه سفید باشد وسیله محمّد و آل محمّد صلى اللّه علیه و آله است و زرد وسیله حضرت ابراهیم علیه السّلام و اهل بیت اوست. انس بن مالک از پیغمبر صلى اللّه علیه و آله روایت نموده که وسیله حجابى است میان بنده و خدا، یعنى رحمت و ثواب سبحانه و آن على بن ابى طالب است. چون بنده به آن توسل کند، حق تعالى او را به آن درجه رساند.
قال بعضهم:
و اذ الرّجال توسّلوا بوسیلة
فوسیلتى حبّى لآل محمّد (ص)
اللّه طهّرهم بفضل نبیّه‌
و ابان شیعتهم بطیب مولد
«زهرى» گوید: بیمار شدم نزدیک به هلاکت. با خود گفتم مرا به خدا وسیلتى باید. و هیچکس را در عهد خود از حضرت على بن الحسین علیه السّلام بهتر نیافتم، خدمت آن سرور گفتم: یا بن رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله حال مرا مشاهده مى‌فرمائى، بر من ببخشاى به دعائى که متضمن مغفرت باشد و موجب خلاصى من از این مرض. چه من نزد خدا از تو گرامى‌تر نمى‌بینم. فرمود: من دعا مى‌کنم تو آمین گو، یا تو دعا نما من آمین گویم. عرض کردم: دعا فرما من‌ آمین گویم. حضرت دست به دعا برداشته گفت: بار خدایا پسر شهاب به من آویخته و من و پدران مرا وسیله جسته، به حق آن اخلاصى که پدران من بدرگاه عزت تو داشته‌اند حاجت او را روا فرما و شفا به او مرحمت نما، و روزى بر او وسیع، و مرتبه او را در علم رفیع گران. زهرى گوید به آن خدائى که همه جانها بدست قدرت اوست بعد از آن دیگر هرگز بیمار نشدم و تنگدستى و سختى به من نرسید از آن وقت تا کنون در راحت بودم و امید دارم که خدا به میمنت دعاى آن حضرت مرا آمرزیده باشد. « منهج ج 3 ص 224» شیخ ابو الفتوح رحمه اللّه از حضرت پیغمبر صلى اللّه علیه و آله روایت نموده:
چون حق تعالى آدم را آفرید، به امر او، روح در او دمیده شد. در دست راست خود نگاه کرد پنج اشباح و تماثیل دید از نور، بعضى راکع و بعضى ساجدند. آدم گفت: بار خدایا، پیش از من بشرى آفریده‌اى؟ فرمود: نه. گفت: پس این پنج صورت کیستند؟ فرمود: اینان از نسل تو به ظهور خواهند آمد. اگر اینها نبودى ترا نمى‌آفریدم و آسمان و زمین و عرش و کرسى و بهشت و جهنم ایجاد نمى‌کردم فانا المحمود و هذا محمّد و انا العالى و هذا علىّ و انا الفاطر و هذه فاطمة و انا ذو الاحسان و هذا الحسن و انا المحسن و هذا الحسین‌ « تفسیر ابو الفتوح، جلد 4 ص 193» اى آدم به عزت و جلال من سوگند، هیچ بنده‌اى نباشد که مقدار خردلى بغض اینها را داشته باشد و نزد من آید، مگر آنکه او را در جهنم برم و هیچ باک ندارم. اى آدم اینها صفوة منند از میان خلق، من به اینان نجات دهم و به اینان هلاک کنم. چون ترا حاجتى به من باشد بوسیله اینها به من توسل نما و اینها را شفیع خود ساز. بعد از آن پیغمبر صلى اللّه علیه و آله فرمود: ما سفینه نجاتیم، هر که در سفینه محبّت ما نشیند، یعنى به ما متوسل و متمسک شود نجات یابد، و هر که از ما اعراض کند و ما را وسیله نجات خود نسازد و به ما متمسک نشود هلاک گردد، و هر که را حاجتى باشد باید ما را وسیله خود سازد.
تتمه- آیه شریفه رستگارى را حصر فرموده به چهار چیز: 1- ایمان به معتقدات حقه. 2- تقوى که منبع اعمال حسنه و منشأ اخلاق مرضیه است.
3- طلب وسیله بسبب مقربان الهیه و انوار قدسیه. 4- جهاد در راه خدا به مجاهدات نفسانیه.
ابو سعید خدرى از پیغمبر صلى اللّه علیه و آله روایت نموده‌ « معالم الزلفىصفحه 326، حدیث 2» که فرمود: براى من وسیله خواهید از حق تعالى. عرض کردم: یا رسول اللّه وسیله چه باشد؟ فرمود: درجه من است در بهشت، و او را هزار پایه باشد و از پایه‌اى تا پایه دیگر به اندازه تاختن اسب در مدّت یک ماه است. یک پایه از جواهر، دیگرى از زبرجد، دیگرى از یاقوت و یکى از زر و دیگرى از سیم، و روز قیامت آنرا حاضر و در میان درجات پیغمبران نهند، و آن درجه در میان درجات ایشان چون ماه درخشنده باشد در میان ستارگان؛ و هیچ پیغمبرى و صدیقى و شهیدى نیست مگر آنکه گوید: خوشا حال کسى که این درجه او باشد. پس از جانب حق تعالى ندائى رسد که این درجه محمّد صلى اللّه علیه و آله است. پس من به عرصه قیامت آیم، حلّه‌اى از نور پوشیده، و تاج کرامت بر سر نهاده، و على بن ابى طالب علیه السّلام در پیش من ایستاده، لواى حمد به دست و روى آن نوشته: «لا اله الّا اللّه المفلحون هم الفائزون باللّه» و چون به انبیا بگذریم، گویند: این دو، ملک مقربند. و چون به ملائکه رسیم، گویند: این دو پیغمبر مرسلند. من بیایم و در مرتبه خود نشینم و على در مرتبه پائین‌تر من نشیند، و هیچ نبى و رسولى و صدیقى و شهیدى نباشد مگر آنکه گوید: «طوبى لهذین العبدین ما اکرمهما عند اللّه». ندائى رسد از حضرت عزّت که همه بشنوند: «هذا حبیبى محمّد صلى اللّه علیه و آله و هذا علىّ ولیّى، طوبى لمن احبّهما و ویل لمن ابغضهما». بعد فرمود: اى على، هیچکس نباشد از دوستان تو الّا چون ندا را بشنود رویش سفید و دلش خرم گردد، و هیچکس دشمن تو نبود مگر بعد از شنیدن این ندا رویش سیاه و دلتنگ و مضطرب شود.