• 021-88565521
  • info@tedco.co

پرستاران، زندگی‌بخش هستند

پرستاران، زندگی‌بخش هستند

پرستاران، زندگی‌بخش هستند

مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا ﴿مائده/۳۲﴾ هر کس انسانی را از مرگ رهائی بخشد چنان است که گوئی همه مردم را زنده کرده است


تفسیر نمونه
مفسران در اینجا پاسخهاى زیادى داده‏اند. در تفسیر” تبیان” شش پاسخ و در” مجمع البیان” پنج پاسخ و در” کنز العرفان” چهار پاسخ به آن داده شده است ولى پاره‏اى از آنها از معنى آیه بسیار دور است.
آنچه مى‏توان در پاسخ سؤال فوق گفت این است که: قرآن در این آیه یک حقیقت اجتماعى و تربیتى را بازگو میکند زیرا:
اولا- کسى که دست به خون انسان بى‏گناهى مى‏آلاید در حقیقت چنین آمادگى را دارد که انسانهاى بى‏گناه دیگرى را که با آن مقتول از نظر انسانى و بى‏گناهى برابرند مورد حمله قرار دهد و بقتل برساند، او در حقیقت یک قاتل است و طعمه او انسان بى‏گناه، و میدانیم تفاوتى در میان انسانهاى بى‏گناه از این نظر نیست، همچنین کسى که بخاطر نوعدوستى و عاطفه انسانى، دیگرى را از مرگ نجات بخشد این آمادگى را دارد که این برنامه انسانى را در مورد هر بشر دیگرى انجام دهد، او علاقمند به نجات انسانهاى بى‏گناه است و از این نظر براى او این انسان و آن انسان تفاوت نمى‏کند و با توجه به اینکه قرآن مى‏گوید” فَکَأَنَّما …” استفاده مى‏شود که مرگ و حیات یک نفر اگر چه مساوى با مرگ و حیات اجتماع نیست اما شباهتى به آن دارد.
ثانیا- جامعه انسانى در حقیقت یک واحد بیش نیست و افراد آن همانند اعضاى یک پیکرند، هر لطمه‏اى به عضوى از اعضاى این پیکر برسد اثر آن کم و بیش در سائر اعضاء آشکار میگردد زیرا یک جامعه بزرگ از افراد تشکیل شده و فقدان یک فرد خواه‏ناخواه ضربه‏اى به همه جامعه بزرگ انسانى است.
فقدان او سبب مى‏شود که به تناسب شعاع تاثیر وجودش در اجتماع محلى خالى بماند، و زیانى از این رهگذر دامن همه را بگیرد، همچنین احیاى یک نفس سبب احیاى سائر اعضاى این پیکر است، زیرا هر کس به اندازه وجود خود در ساختمان مجتمع بزرگ انسانى و رفع نیازمندیهاى آن اثر دارد بعضى بیشتر و بعضى کمتر.
و اگر در بعضى از روایات میخوانیم که مجازات چنین انسانى در قیامت مجازات کسى است که همه انسانها را کشته اشاره بهمین است نه اینکه از هر جهت مساوى یکدیگر باشند و لذا در ذیل همین روایات مى‏خوانیم اگر تعداد بیشترى را بکشد مجازات او همان نسبت مضاعف شود! از این آیه اهمیت مرگ و حیات یک انسان از نظر قرآن کاملا آشکار مى‏شود، و با توجه به اینکه این آیات در محیطى نازل گردید که خون بشر مطلقا در آن ارزشى نداشت عظمت آن آشکارتر میگردد.
قابل توجه اینکه در روایات متعددى وارد شده است که آیه اگر چه مفهوم ظاهرش مرگ و حیات مادى است اما از آن مهمتر مرگ و حیات معنوى یعنى گمراه ساختن یک نفر یا نجات او از گمراهى است. کسى از امام صادق ع تفسیر این آیه را پرسید، امام فرمود:
” من حرق او غرق- ثم سکت- ثم قال تاویلها الاعظم ان دعاها فاستجاب له”:                       
یعنى منظور از” کشتن” و” نجات از مرگ” که در آیه آمده نجات از آتش‏سوزى یا غرقاب و مانند آن است، سپس امام سکوت کرد و بعد فرمود:
تاویل اعظم و مفهوم بزرگتر آیه این است که دیگرى را دعوت به سوى راه حق یا باطل کند و او دعوتش را بپذیرد «1».
سؤال دیگرى که در آیه باقى مى‏ماند این است که چرا نام بنى اسرائیل بخصوص در این آیه آمده؟ با اینکه مى‏دانیم حکم مزبور اختصاصى به آنها ندارد.
در پاسخ مى‏توان گفت ذکر نام بنى اسرائیل به خاطر آن است که مسئله قتل و خونریزى مخصوصا قتلهایى که از حسد و تفوق‏طلبى سرچشمه مى‏گیرد در میان آنها فراوان بوده است، و هم اکنون نیز قربانیان بى‏گناهى که به دست آنها کشته مى‏شوند رقم بزرگى را تشکیل مى‏دهند، به همین جهت نخستین بار این حکم الهى در برنامه‏هاى آنها گنجانیده شد! و در پایان آیه: اشاره به قانون شکنى بنى اسرائیل کرده میفرماید:
” پیامبران ما با دلائل روشن براى ارشاد آنها آمدند ولى بسیارى از آنها قوانین الهى را در هم شکستند و راه اسراف را در پیش گرفتند”.
(وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَیِّناتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِکَ فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ).
باید توجه داشت که: اسراف در لغت، معنى وسیعى دارد که هر گونه تجاوز و تعدى از حد را شامل مى‏شود اگر چه غالبا در مورد بخششها و هزینه‏ها و مخارج به کار مى‏رود.
__________________________________________________
چه صفایی چه هوایی چه دلی داشت زمین
شور می‌داد ز حال خوش خود بالا را
چشم‌هایی به روی چشم دگر وا شد و بعد
دل مجنون کسی برد دل لیلا را
بین آغوش برادر چقدر آرام است
چقدر ناز ربودست دل بابا را
گوییا بار دگر حضرت پیغمبر دید
عکسی از ماه رخ کودکی زهرا را
زینت خانه مهتاب به دنیا آمد
زینب حضرت ارباب به دنیا آمد