• 021-88565521
  • info@tedco.co

نماز، انسان را از بدی ها باز می دارد

نماز، انسان را از بدی ها باز می دارد

نماز، انسان را از بدی ها باز می دارد

اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ ﴿عنکبوت/۴۵﴾ آنچه از کتاب به سوى تو وحى شده است بخوان و نماز را برپا دار که نماز از کار زشت و ناپسند باز مى دارد و قطعا یاد خدا بالاتر است و خدا مى‏ داند چه مى ‏کنید

تفسیرنمونه:
نماز باز دارنده از زشتیها و بدیها
بعد از پایان بخشهاى مختلفى از سرگذشت اقوام پیشین و پیامبران بزرگ و برخورد نامطلوب آنها با این رهبران الهى، و پایان غم‏انگیز زندگى آنها، روى سخن را- براى دلدارى و تسلى خاطر و تقویت روحیه و ارائه خط مشى کلى و جامع- به پیامبر کرده دو دستور به او مى‏دهد:
نخست مى‏گوید” آنچه را از کتاب آسمانى (قرآن) به تو وحى شده تلاوت کن” (اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ).
این آیات را بخوان که هر چه مى‏خواهى در آن است: علم و حکمت، نصیحت و اندرز، معیار شناخت حق و باطل، وسیله نورانیت قلب و جان، و مسیر حرکت هر گروه و هر جمعیت.
بخوان و در زندگیت به کار بند، بخوان و از آن الهام بگیر، بخوان و قلبت                        تفسیر نمونه، ج‏16، ص: 284
را به نور تلاوتش روشن کن.


بعد از بیان این دستور که در حقیقت جنبه آموزش دارد، به دستور دوم مى‏پردازد که شاخه اصلى پرورش است، مى‏گوید:” و نماز را بر پا دار” (وَ أَقِمِ الصَّلاةَ).
سپس به فلسفه بزرگ نماز پرداخته مى‏گوید:” زیرا نماز انسان را از زشتیها و منکرات باز مى‏دارد” (إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ) «1».
طبیعت نماز از آنجا که انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنى اعتقاد به مبدء و معاد مى‏اندازد داراى اثر بازدارندگى از فحشاء و منکر است.
انسانى که به نماز مى‏ایستد، تکبیر مى‏گوید، خدا را از همه چیز برتر و بالاتر مى‏شمرد، به یاد نعمتهاى او مى‏افتد، حمد و سپاس او مى‏گوید، او را به رحمانیت و رحیمیت مى‏ستاید، به یاد روز جزاى او مى‏افتد، اعتراف به بندگى او مى‏کند، از او یارى مى‏جوید صراط مستقیم از او مى‏طلبد، و از راه کسانى که غضب بر آنها شده و گمراهان به خدا پناه مى‏برد (مضمون سوره حمد).
بدون شک در قلب و روح چنین انسانى جنبشى به سوى حق و حرکتى به سوى پاکى و جهشى به سوى تقوا پیدا مى‏شود.
براى خدا” رکوع” مى‏کند، و در پیشگاه او پیشانى بر خاک مى‏نهد، غرق در عظمت او مى‏شود و خودخواهى‏ها و خود برتربینى‏ها را فراموش مى‏کند.
شهادت به یگانگى او مى‏دهد گواهى به رسالت پیامبر ص مى‏دهد.
بر پیامبرش درود مى‏فرستد و دست به درگاه خداى بر مى‏دارد که در زمره
__________________________________________________
(1) فرق میان” فحشاء” و” منکر” در جلد 11 صفحه 370 ذیل آیه 90 سوره نحل آمده است که در یک عبارت کوتاه مى‏توان گفت:” فحشاء” اشاره به گناهان بزرگ پنهانى، و” منکر” گناهان بزرگ آشکار است، و یا فحشاء گناهانى است که بر اثر غلبه قواى شهویه، و منکر بر اثر غلبه قوه غضبیه صورت مى‏گیرد.
                        تفسیر نمونه، ج‏16، ص: 285
بندگان صالح او قرار گیرد (تشهد و سلام).
همه این امور موجى از معنویت در وجود او ایجاد مى‏کند، موجى که سد نیرومندى در برابر گناه محسوب مى‏شود.
این عمل چند بار در شبانه روز تکرار مى‏گردد، هنگامى که صبح از خواب برمى‏خیزد در یاد او غرق مى‏شود.
در وسط روز هنگامى که غرق زندگى مادى شده ناگهان صداى تکبیر مؤذن را مى‏شنود، برنامه خود را قطع کرده، به درگاه او مى‏شتابد، و حتى در پایان روز و آغاز شب پیش از آنکه به بستر استراحت رود با او راز و نیاز مى‏کند و دل را مرکز انوار او مى‏سازد.
از این گذشته به هنگامى که آماده مقدمات نماز مى‏شود خود را شستشو مى‏دهد پاک مى‏کند، حرام و غصب را از خود دور مى‏سازد و به بارگاه دوست مى‏رود همه این امور تاثیر بازدارنده در برابر خط فحشاء و منکرات دارد.
منتها هر نمازى به همان اندازه که از شرایط کمال و روح عبادت برخوردار است نهى از فحشاء و منکر مى‏کند، گاه نهى کلى و جامع و گاه نهى جزئى و محدود.
ممکن نیست کسى نماز بخواند و هیچگونه اثرى در او نبخشد هر چند نمازش صورى باشد هر چند آلوده گناه باشد، البته این گونه نماز تاثیرش کم است، این گونه افراد اگر همان نماز را نمى‏خواندند از این هم آلوده‏تر بودند.
روشنتر بگوئیم: نهى از فحشاء و منکر سلسله مراتب و درجات زیادى دارد و هر نمازى به نسبت رعایت شرایط داراى بعضى از این درجات است.
از آنچه در بالا گفتیم روشن مى‏شود سرگردانى جمعى از مفسران در تفسیر این آیه و انتخاب تفسیرهاى نامناسب بى جهت است، شاید آنها به همین دلیل که دیده‏اند بعضى نماز مى‏خوانند و مرتکب گناه مى‏شوند و آیه را در معنى مطلقش بدون سلسله مراتب دیده‏اند گرفتار شک و تردید شده‏اند، و راههاى دیگرى را در                        تفسیر نمونه، ج‏16، ص: 286
تفسیر آیه برگزیده‏اند.
از جمله بعضى گفته‏اند: نماز انسان را از فحشاء و منکر باز مى‏دارد ما دام که مشغول نماز است!! چه حرف عجیبى؟ این مزیتى براى نماز نیست، بسیارى از اعمال چنین است.
بعضى دیگر گفته‏اند اعمال و اذکار نماز به منزله جمله‏هایى است که هر یک انسان را از فحشاء و منکر نهى مى‏کند، مثلا تکبیر و تسبیح و تهلیل هر کدام به انسان مى‏گوید گناه مکن، حال انسان گوش به این نهى مى‏دهد یا نه؟ مطلب دیگرى است.
اما آنها که آیه فوق را چنین تفسیر کرده‏اند از این حقیقت غافل شده‏اند که نهى در اینجا فقط” نهى تشریعى” نیست، بلکه” نهى تکوینى” است، ظاهر آیه این است که نماز اثر بازدارنده دارد و تفسیر اصلى همان است که در بالا گفتیم، البته مانعى دارد که بگوئیم نماز هم نهى تکوینى از فحشاء و منکر مى‏کند و هم نهى تشریعى.
به چند حدیث توجه کنید:
1- در حدیثى از پیامبر گرامى اسلام ص چنین مى‏خوانیم که فرمود:
من لم تنهه صلاته عن الفحشاء و المنکر لم یزدد من اللَّه الا بعدا:
” کسى که نمازش او را از فحشاء و منکر باز ندارد هیچ بهره‏اى از نماز جز دورى از خدا حاصل نکرده است”! «1».
2- در حدیث دیگرى از همان حضرت چنین آمده:
لا صلاة لمن لم یطع الصلاة، و طاعة الصلاة ان ینتهى عن الفحشاء و المنکر:
” کسى که اطاعت فرمان نماز نکند نمازش نماز نیست، و اطاعت نماز آن است که نهى آن را از فحشاء و منکر به کار بندد” «2».
__________________________________________________
(1 و 2) مجمع البیان ذیل آیه مورد بحث (حدیث اخیر اشعار به نهى تشریعى دارد).
                        تفسیر نمونه، ج‏16، ص: 287
3- و در حدیث سومى از همان بزرگوار چنین مى‏خوانیم: که جوانى از انصار نماز را با پیامبر ص ادا مى‏کرد اما با این حال آلوده گناهان زشتى بود این ماجرا را به پیامبر ص عرضه داشتند فرمود:
ان صلاته تنهاه یوما:
” سرانجام نمازش روزى او را از این اعمال پاک مى‏کند” «1».
4- این اثر نماز بقدرى اهمیت دارد که در بعضى از روایات اسلامى به عنوان معیار سنجش نماز مقبول و غیر مقبول از آن یاد شده، چنان که امام صادق ع مى‏فرماید:
من احب ان یعلم ا قبلت صلوته ام لم تقبل؟ فلینظر: هل منعت صلوته عن الفحشاء و المنکر؟ فبقدر ما منعته قبلت منه!:
” کسى که دوست دارد ببیند آیا نمازش مقبول درگاه الهى شده یا نه؟ باید ببیند آیا این نماز او را از زشتیها و منکرات باز داشته یا نه؟ به همان مقدار که بازداشته نمازش قبول است”! «2».
در دنباله آیه اضافه مى‏فرماید” ذکر خدا از آن هم برتر و بالاتر است” (وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ).
ظاهر جمله فوق این است که بیان فلسفه مهمترى براى نماز مى‏باشد، یعنى یکى دیگر از آثار و برکات مهم نماز که حتى از نهى از فحشاء و منکر نیز مهمتر است آنست که انسان را به یاد خدا مى‏اندازد که ریشه و مایه اصلى هر خیر و سعادت است، و حتى عامل اصلى نهى از فحشاء و منکر نیز همین” ذکر اللَّه” مى‏باشد، در واقع برترى آن به خاطر آنست که علت و ریشه محسوب مى‏شود.
اصولا یاد خدا، مایه حیات قلوب و آرامش دلها است، و هیچ چیز به پایه آن نمى‏رسد: أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ:” آگاه باشید یاد خدا مایه اطمینان دلها است” (سوره رعد آیه 28).
__________________________________________________
(1 و 2) همان مدرک.
                        تفسیر نمونه، ج‏16، ص: 288
اصولا روح همه عبادات- چه نماز و چه غیر آن- ذکر خدا است، اقوال نماز، افعال نماز، مقدمات نماز، تعقیبات نماز، همه و همه در واقع، یاد خدا را در دل انسان زنده مى‏کند.
قابل توجه اینکه در آیه 14 سوره طه اشاره به این فلسفه اساسى نماز شده و خطاب به موسى مى‏گوید: أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی:” نماز را بر پا دار تا به یاد من باشى”.
ولى مفسران بزرگ براى جمله بالا تفسیرهاى دیگرى ذکر کرده‏اند که در بعضى از روایات اسلامى نیز اشاراتى به آن تفسیرها شده، از جمله اینکه:
منظور از جمله فوق این است که” یاد خدا از شما به وسیله رحمت” برتر از” یاد شما از او بوسیله طاعت” است «1».
دیگر اینکه ذکر خدا از نماز برتر و بالاتر است چرا که روح هر عبادتى ذکر خدا است.
این تفسیرها که بعضا در روایات اسلامى نیز آمده، ممکن است اشاره به بطون آیه بوده باشد، و گرنه ظاهر آن با معنى اول هماهنگتر است، زیرا در اکثر مواردى که ذکر اللَّه به کار رفته، منظور یاد کردن مردم از خدا است، و آیه فوق نیز همین معنى را تداعى مى‏کند، ولى البته یاد کردن خدا از بندگان مى‏تواند به عنوان یک نتیجه مستقیم براى یاد بندگان از خدا بوده باشد، و به این ترتیب تضاد میان دو معنى بر طرف مى‏شود.
در حدیثى از” معاذ بن جبل” چنین آمده است:” هیچ یک از اعمال آدمى براى نجات او از عذاب الهى برتر از ذکر اللَّه نیست، از او پرسیدند حتى جهاد در راه خدا؟ گفت: آرى زیرا خداوند مى‏فرماید: وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ”.
__________________________________________________
(1) طبق این تفسیر” اللَّه” در اینجا” فاعل” مى‏باشد، اما طبق تفسیر گذشته” مفعول” براى فعل مذکور. […..]
                        تفسیر نمونه، ج‏16، ص: 289
ظاهر این است که معاذ بن جبل این سخن را از کلام پیامبر ص استفاده کرده زیرا خود او نقل مى‏کند که از پیامبر خدا پرسیدم: کدام عمل از همه اعمال برتر است فرمود:
ان تموت و لسانک رطب من ذکر اللَّه عز و جل:
” اینکه به هنگام مردن زبان تو به ذکر خداوند بزرگ مشغول باشد.
و از آنجا که نیات انسانها و میزان حضور قلب آنها در نماز و سائر عبادات بسیار متفاوت است در پایان آیه مى‏فرماید:” و خدا مى‏داند چه کارهایى را انجام مى‏دهید” (وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ).
چه اعمالى را که در پنهان انجام مى‏دهید یا آشکار، چه نیاتى را که در دل دارید، و چه سخنانى که بر زبان جارى مى‏کنید.
نکته: تاثیر نماز در تربیت فرد و جامعه
گر چه نماز چیزى نیست که فلسفه‏اش بر کسى مخفى باشد، ولى دقت در متون آیات و روایات اسلامى ما را به ریزه‏کاریهاى بیشترى در این زمینه رهنمون مى‏گردد:
1- روح و اساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالآخره فلسفه نماز همان یاد خدا است، همان” ذکر اللَّه” است که در آیه فوق بعنوان برترین نتیجه بیان شده است.
البته ذکرى که مقدمه فکر، و فکرى که انگیزه عمل بوده باشد، چنان که در حدیثى از امام صادق ع آمده است که در تفسیر جمله وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ فرمود:
ذکر اللَّه عند ما احل و حرم
” یاد خدا کردن به هنگام انجام حلال و حرام” (یعنى به یاد خدا بیفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد) «1».
__________________________________________________
(1) بحار الانوار جلد 82 صفحه 200.
                        تفسیر نمونه، ج‏16، ص: 290
2- نماز وسیله شستشوى از گناهان و مغفرت و آمرزش الهى است چرا که خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته مى‏کند، لذا در حدیثى مى‏خوانیم: پیامبر ص از یاران خود سؤال کرد:
لو کان على باب دار احدکم نهر و اغتسل فى کل یوم منه خمس مرات ا کان یبقى فى جسده من الدرن شى‏ء؟ قلت لا، قال: فان مثل الصلاة کمثل النهر الجارى کلما صلى کفرت ما بینهما من الذنوب:
” اگر بر در خانه یکى از شما نهرى از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد، آیا چیزى از آلودگى و کثافت در بدن او مى‏ماند؟”.
در پاسخ عرض کردند: نه، فرمود:” نماز درست همانند این آب جارى است، هر زمان که انسان نمازى مى‏خواند گناهانى که در میان دو نماز انجام شده است از میان مى‏رود” «1».
و به این ترتیب جراحاتى که بر روح و جان انسان از گناه مى‏نشیند، با مرهم نماز التیام مى‏یابد و زنگارهایى که بر قلب مى‏نشیند زدوده مى‏شود.
3- نماز سدى در برابر گناهان آینده است، چرا که روح ایمان را در انسان تقویت مى‏کند، و نهال تقوى را در دل پرورش مى‏دهد، و مى‏دانیم” ایمان” و” تقوى” نیرومندترین سد در برابر گناه است، و این همان چیزى است که در آیه فوق به عنوان نهى از فحشاء و منکر بیان شده است، و همان است که در احادیث متعددى مى‏خوانیم: افراد گناهکارى بودند که شرح حال آنها را براى پیشوایان اسلام بیان کردند فرمودند: غم مخورید، نماز آنها را اصلاح مى‏کند و کرد.
4- نماز، غفلت‏زدا است، بزرگترین مصیبت براى رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کنند و غرق در زندگى مادى و لذائذ
__________________________________________________
(1) وسائل الشیعه جلد 3 صفحه 7 (باب 2 از ابواب اعداد الفرائض حدیث 3).
                        تفسیر نمونه، ج‏16، ص: 291
زود گذر کردند، اما نماز به حکم اینکه در فواصل مختلف، و در هر شبانه روز پنج بار انجام مى‏شود، مرتبا به انسان اخطار مى‏کند، هشدار مى‏دهد، هدف آفرینش او را خاطر نشان مى‏سازد، موقعیت او را در جهان به او گوشزد مى‏کند و این نعمت بزرگى است که انسان وسیله‏اى در اختیار داشته باشد که در هر شبانه روز چند مرتبه قویا به او بیدار باش گوید.
5- نماز خود بینى و کبر را در هم مى‏شکند، چرا که انسان در هر شبانه روز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پیشانى بر خاک در برابر خدا مى‏گذارد، خود را ذره کوچکى در برابر عظمت او مى‏بیند، بلکه صفرى در برابر بى‏نهایت.
پرده‏هاى غرور و خود خواهى را کنار مى‏زند، تکبر و برترى جویى را در هم مى‏کوبد.
به همین دلیل على ع در آن حدیث معروفى که فلسفه‏هاى عبادات اسلامى در آن منعکس شده است بعد از ایمان، نخستین عبادت را که نماز است با همین هدف تبیین مى‏کند مى‏فرماید:
فرض اللَّه الایمان تطهیرا من الشرک و الصلاة تنزیها عن الکبر …:
” خداوند ایمان را براى پاکسازى انسانها از شرک واجب کرده است و نماز را براى پاکسازى از کبر” «1».
6- نماز وسیله پرورش، فضائل اخلاق و تکامل معنوى انسان است، چرا که انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون مى‏برد، به ملکوت آسمانها دعوت مى‏کند، و با فرشتگان همصدا و همراز مى‏سازد، خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا مى‏بیند و با او به گفتگو برمى‏خیزد.
تکرار این عمل در شبانه روز آنهم با تکیه روى صفات خدا، رحمانیت و رحیمیت و عظمت او مخصوصا با کمک گرفتن از سوره‏هاى مختلف قرآن بعد از حمد که بهترین دعوت کننده به سوى نیکیها و پاکیها است اثر قابل ملاحظه‏اى
__________________________________________________
(1) نهج البلاغه کلمات قصار 252.
                        تفسیر نمونه، ج‏16، ص: 292
در پرورش فضائل اخلاقى در وجود انسان دارد.
لذا در حدیثى از امیر مؤمنان على ع مى‏خوانیم که در فلسفه نماز فرمود:
الصلاة قربان کلى تقى:
” نماز وسیله تقرب هر پرهیزکارى به خدا است” «1».
7- نماز به سائر اعمال انسان ارزش و روح مى‏دهد- چرا که نماز روح اخلاص را زنده مى‏کند، زیرا نماز مجموعه‏اى است از نیت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه، تکرار این مجموع در شبانه روز بذر سایر اعمال نیک را در جان انسان مى‏پاشد و روح اخلاص را تقویت مى‏کند.
لذا در حدیث معروفى مى‏خوانیم که امیر مؤمنان على ع در وصایاى خود بعد از آن که فرق مبارکش با شمشیر ابن ملجم جنایتکار شکافته شد فرمود:
اللَّه اللَّه فى الصلاة فانها عمود دینکم:
” خدا را خدا را در باره نماز، چرا که ستون دین شما است” «2».
مى‏دانیم هنگامى که عمود خیمه در هم بشکند یا سقوط کند هر قدر طنابها و میخهاى اطراف محکم باشد اثرى ندارد، همچنین هنگامى که ارتباط بندگان با خدا از طریق نماز از میان برود اعمال دیگر اثر خود را از دست خواهد داد.
در حدیثى از امام صادق ع مى‏خوانیم:
اول ما یحاسب به العبد الصلاة فان قبلت قبل سائر عمله، و ان ردت رد علیه سائر عمله:
” نخستین چیزى که در قیامت از بندگان حساب مى‏شود نماز است اگر مقبول افتاد سائر اعمالشان قبول مى‏شود، و اگر مردود شد سائر اعمال نیز مردود مى‏شود”! شاید دلیل این سخن آن باشد که نماز رمز ارتباط خلق و خالق است، اگر به طور صحیح انجام گردد قصد قربت و اخلاص که وسیله قبولى سائر اعمال است در او زنده مى‏شود، و گرنه بقیه اعمال او مشوب و آلوده مى‏گردد و از درجه اعتبار
__________________________________________________
(1) نهج البلاغه کلمات قصار جمله 136
. (2) نهج البلاغه نامه‏ها (وصیت) 47.
                        تفسیر نمونه، ج‏16، ص: 293
ساقط مى‏شود.
8- نماز قطع نظر از محتواى خودش با توجه به شرائط صحت دعوت به پاکسازى زندگى مى‏کند، چرا که مى‏دانیم مکان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشى که بر آن نماز مى‏خواند، آبى که با آن وضو مى‏گیرد و غسل مى‏کند، محلى که در آن غسل و وضو انجام مى‏شود باید از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاک باشد کسى که آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، کم‏فروشى، رشوه خوارى و کسب اموال حرام باشد چگونه مى‏تواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟
بنا بر این تکرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتى است به رعایت حقوق دیگران.
9- نماز علاوه بر شرائط صحت شرائط قبول، یا به تعبیر دیگر شرائط کمال دارد که رعایت آنها نیز یک عامل مؤثر دیگر براى ترک بسیارى از گناهان است.
در کتب فقهى و منابع حدیث، امور زیادى به عنوان موانع قبول نماز ذکر شده است از جمله مساله شرب خمر است که در روایات آمده:
لا تقبل صلاة شارب الخمر اربعین یوما الا ان یتوب:
” نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر اینکه توبه کند” «1».
و در روایات متعددى مى‏خوانیم: از جمله کسانى که نماز آنها قبول نخواهد شد پیشواى ستمگر است” «2».
و در بعضى از روایات دیگر تصریح شده است که نماز کسى که زکات نمى‏پردازد قبول نخواهد شد، و همچنین روایات دیگرى که مى‏گوید: خوردن غذاى حرام یا عجب و خود بینى از موانع قبول نماز است، پیدا است که فراهم کردن این شرایط قبولى تا چه حد سازنده است؟
__________________________________________________
(1) بحار ج 84 ص 317 و 320.
(2) بحار ج 84 ص 318.
                        تفسیر نمونه، ج‏16، ص: 294
10- نماز روح انضباط را در انسان تقویت مى‏کند، چرا که دقیقا باید در اوقات معینى انجام گیرد که تاخیر و تقدیم آن هر دو موجب بطلان نماز، است همچنین آداب و احکام دیگر در مورد نیت و قیام و قعود و رکوع و سجود و مانند آن که رعایت آنها، پذیرش انضباط را در برنامه‏هاى زندگى کاملا آسان مى‏سازد.
همه اینها فوائدى است که در نماز، قطع نظر از مساله جماعت وجود دارد و اگر ویژگى جماعت را بر آن بیفزائیم- که روح نماز همان جماعت است- برکات بى شمار دیگرى دارد که اینجا جاى شرح آن نیست، بعلاوه کم و بیش همه از آن آگاهیم.
گفتار خود را در زمینه فلسفه و اسرار نماز با حدیث جامعى که از امام على بن موسى الرضا ع نقل شده پایان مى‏دهیم:
امام در پاسخ نامه‏اى که از فلسفه نماز در آن سؤال شده بود چنین فرمود:
علت تشریع نماز این است که توجه و اقرار به ربوبیت پروردگار است، و مبارزه با شرک و بت پرستى، و قیام در پیشگاه پروردگار در نهایت خضوع و نهایت تواضع، و اعتراف به گناهان و تقاضاى بخشش از معاصى گذشته، و نهادن پیشانى بر زمین همه روز براى تعظیم پروردگار.
و نیز هدف این است که انسان همواره هشیار و متذکر باشد، گرد و غبار فراموشکارى بر دل او ننشیند، مست و مغرور نشود، خاشع و خاضع باشد، طالب و علاقمند افزونى در مواهب دین و دنیا گردد.
علاوه بر اینکه مداومت ذکر خداوند در شب و روز که در پرتو نماز حاصل مى‏گردد، سبب مى‏شود که انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نکند، روح سرکشى و طغیانگرى بر او غلبه ننماید.
و همین توجه به خداوند و قیام در برابر او، انسان را از معاصى باز مى‏دارد و از انواع فساد جلوگیرى مى‏کند «1».
__________________________________________________
(1) وسائل الشیعه ج 3 ص 4.
                        تفسیر نمونه، ج‏16، ص: 295