• 021-88565521
  • info@tedco.co

قانون کلى آن است که همه‌ى چیزهاى پاکِ (ظاهری و باطنی)، حلال باشد

قانون کلى آن است که همه‌ى چیزهاى پاکِ (ظاهری و باطنی)، حلال باشد

قانون کلى آن است که همه‌ى چیزهاى پاکِ (ظاهری و باطنی)، حلال باشد

یَسْأَلُونَکَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ ﴿مائده/۴﴾ از تو سوال می‏کنند چه چیزها برای آنها حلال شده است بگو آنچه پاکیزه است برای شما حلال گردیده

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
________________________________________

یَسْئَلُونَکَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَکُمُ اللَّهُ فَکُلُوا مِمَّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ وَ اذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ «4»
شأن نزول- سعید بن جبیر روایت کند « مجمع البیان ج 2 ص 161.» که عدى بن حاتم و زید الخلیل طائى که پیغمبر صلى اللّه علیه و آله زید الخیر نام نهاده بود به خدمت آن حضرت آمده عرض کردند: یا رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله ما در جائى مى‌باشیم که به سبب سگان و مرغان شکارى، مهماندارى مى‌کنیم؛ و سگان، جانوران دشتى مى‌گیرند، بعضى از آنها را دریابیم پیش از آنکه سگ آن را هلاک کند و ذبح مى‌کنیم، و برخى تا رسیدن ما، سگ آن را تلف نموده و خدا فرموده مردار حرام مى‌باشد، آیا حکم این چگونه باشد؟ آیه شریفه نازل شد.
یَسْئَلُونَکَ ما ذا أُحِلَّ لَهُمْ‌: مى‌پرسند از تو چه چیز حلال کرده شده است بر ایشان بعد از استماع محرمات مذکوره‌ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّباتُ‌: بگو حلال کرده شده است براى شما کشتارهاى پاکیزه مادامى که شرع، نهى آن نکرده باشد؛ و آن هر ذبیحه است که به نام حق تعالى ذبح کرده باشند، پس حرام باشد آنچه عرب به نام اصنام ذبح مى‌کردند یا مراد به طیبات محللات است که تذکیه شوند بر وجه شرع. و اصح آن است که مراد به آن هر چیزى است که تحریم آن در شرع ثابت نشده است. وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ‌: و نیز حلال شده است براى شما صید آنچه تعلیم داده‌اید از شکار کنندگان، مراد سگانند فقط، و این مروى از ائمه هدى باشد چنانچه على بن ابراهیم در تفسیر « وسایل الشیعه، جلد 16، صفحه 213، حدیث 2» خود از ابى عبد اللّه‌ علیه السّلام روایت کرد: آن حضرت را از صید یوز و باز و سگ سؤال نمودم، فرمود: نخور مگر آنچه تذکیه کنى إلا سگان شکارى. گفتم اگر سگ آن را کشته باشد. فرمود: بخور، خداوند مى‌فرماید: وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ مُکَلِّبِینَ» (الخ) با شرایطى که در رسائل عملیه مذکور است. مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَکُمُ اللَّهُ‌: حلال است صید سگان شکارى در حالتى که ادب کنندگانید ایشان را طریق صید کردن مى‌آموزانید آنها را از آنچه آموخته است خداى تعالى شما را از طریق تأدیب. و اصحاب ما از ائمه هدى علیهم السّلام نقل کرده‌اند « مجمع البیان ج 2 ص 161.» که تعلّم به چند امر حاصل شود: اول- عقب شکار رود وقتى او را رها کنند.
دوم- وقت خواندن او، باز آید. سوم- شکار را نخورد. چهارم- استمرار بر این غالبا و اعتبارى ندارد ندرة در نفى و اثبات آن‌ « عبارت «فکلوا ممّا امسکنّ علیکم» از قلم مؤلّف افتاده است.» وَ اذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهِ‌: و یاد کنید نام خدا را بر آن سگ معلّم در وقت ارسال او به جانب صید. یا نام خدا را برید بر آنچه نگهداشته‌اند سگان معلّم وقتى که ادراک تذکیه آن نمائید.
در «منهج» « منهج ج 3 ص 178.» از ابو رافع روایت شده: روزى جبرئیل نازل شد بر پیغمبر صلى اللّه علیه و آله و بر در خانه ایستاد. و پس از اجازه، داخل نشد. حضرت سبب پرسید. جبرئیل گفت: ما معشر ملائکه داخل نمى‌شویم به موضعى که در آن صورتى یا سگى باشد. اصحاب نگاه کردند در بعضى خانه‌ها سگ بود. حضرت فرمود: هیچ سگى را زنده نگذارید در مدینه. سگان فرار نموده به خارج مدینه رفتند. چون این آیه آمد گفتند: یا رسول اللّه، چگونه صید کنیم و حال آنکه ما را امر فرمودى سگان را بکشیم. حضرت ساکت شد. وحى نازل گردید در اذن سگانى که نفع داشته باشند. حضرت استثنا فرمود سگان شکارى و سگان گله و سگان پاسبان را، و اذن فرمود در آنها. در تفسیر شیخ ابو الفتوح رازى از حضرت پیغمبر صلى اللّه علیه و آله که فرمود: لا یحلّ ثمن الکلب و لا حلوان الکاهن و لا مهر البغى و نهى عن اقتنائها و امساکها و امر بغسل الاناء من ولوغها ثلث مرّات احدیهنّ‌
بالتّراب. فرمود حلال نباشد قیمت سگ و مزد فالگو و مهر زنا کننده، و ما را نهى نمود از سگ داشتن و امر نمود به شستن ظرف از ولوغ او سه مرتبه یکمرتبه از آن به خاک.
وَ اتَّقُوا اللَّهَ‌: و بترسید از خداى متعال در تناول و خوردن آنچه حرام فرموده؛ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ‌: بدرستى که خداى تعالى زود حساب کننده است و از حلال و حرام سؤال خواهد کرد.
در نهج البلاغه: سئل کیف یحاسب اللّه الخلق على کثرتهم فقال علیه السّلام کما یرزقهم على کثرتهم فقیل کیف یحاسبهم و لا یروثه قال کما یرزقهم على کثرتهم و لا یرونه‌ «1» سؤال کرده شد از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام چگونه محاسبه خواهد کرد حق تعالى با خلایق و به چه نوع، شماره أعمال آنها نماید با وجود بسیارى ایشان؟ پس فرمود علیه السّلام همچنان که روزى مى‌دهد ایشان را با وجود کثرت. آنها گفتند: چگونه حساب کند با ایشان و حال آنکه نمى‌بینند خالق خود را؟ جواب فرمود: چنانچه روزى مى‌دهد ایشان را با وجود کثرت آنها و حال آنکه نمى‌بینند رازق خود را.
………………………………………………..
هر شب بیادت ای دوست ما اشک و آه داریم
وندر شب فراقت روز سیاه دارم

با یک نگاه ما را کشتی و زنده کردی
بس خاطرات شیرین از آن نگاه داریم

تو دست ما بگیری از بس که لطف داری
ما از تو شرمساریم از بس گناه داریم

بر شرق و غرب امروز مائیم از تو پیروز
یا بن الحسن ز لطفت چون تکیه گاه داریم