• 021-88565521
  • info@tedco.co

غلبه بر حرص موجب سعادت است

غلبه بر حرص موجب سعادت است

غلبه بر حرص موجب سعادت است

فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِیعُوا وَأَنْفِقُوا خَیْرًا لِأَنْفُسِکُمْ وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿تغابن/۱۶﴾ بنابراین تا آنجا که در توان دارید تقوای الهی پیشه کنید، و گوش ‍ دهید و اطاعت نمائید، و انفاق کنید که برای شما بهتر است، و آنها که از بخل و حرص خویشتن مصون بمانند رستگار و پیروزند.



امام حسین (علیه‏السّلام):
۰.نه خوددارى از حرام و ناپسند، مانع روزى مى‏شود و نه حرص روزىِ بیشتر مى‏آورد، که روزى تقسیم شده و اجل حتمى است و حرص انسان را به سوى گناه مى‏کشد.
(اعلام الدین ص۴۲۸)
کدهای رفتاری سازمان:
می دانیم که فعالیت اقتصادی شخصی در محیط کار مجاز نیست؛ مانند بازاریابی، بازاریابی شبکه ای و …
( کدهای عمومی: تعارض منافع کد : 198 )

تفسیر نمونه:
در آیه بعد به عنوان نتیجه‏گیرى مى‏فرماید،” اکنون که چنین است تقواى الهى پیشه کنید آن قدر که در توان دارید، و فرمانهاى او را بشنوید و اطاعت کنید، و در راه او انفاق نمائید که براى شما بهتر است” (فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُوا وَ أَطِیعُوا وَ أَنْفِقُوا خَیْراً لِأَنْفُسِکُمْ).
نخست دستور به اجتناب از گناهان مى‏دهد (چرا که تقوا بیشتر ناظر به پرهیز از گناه است) و سپس دستور به اطاعت فرمان و شنیدنى که مقدمه این اطاعت است و از میان طاعات بخصوص روى مساله انفاق که از مهمترین آزمایشهاى الهى است تکیه مى‏کند و سرانجام هم مى‏گوید سود تمام اینها عائد خود شما مى‏شود.
بعضى از مفسران” خیرا” را به معنى” مال” تفسیر کرده‏اند که وسیله نیل به کارهاى مثبت است همانگونه که در آیه وصیت نیز به همین معنى آمده است:
کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ:” بر شما مقرر شده هنگامى که مرگ یکى از شما فرا رسد اگر خیرى از خود به یادگار گذاشته وصیت به طور شایسته براى پدر و مادر و نزدیکان کند” (بقره- 180).
جمعى نیز خیر را به معنى گسترده‏اى تفسیر کرده، و آن را قید” انفاق” ندانسته، بلکه به کل آیه مربوط مى‏دانند و مى‏گویند: منظور این است اطاعت تمام این اوامر به سود شما است، (این تفسیر مناسبتر به نظر مى‏رسد)
ذکر این نکته نیز لازم است که دستور به تقوا به مقدار توانایى هیچ منافاتى با آیه 102 سوره آل عمران ندارد که مى‏گوید: اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ:” آن گونه که حق تقوا و پرهیزکارى است از خدا بپرهیزید” بلکه این هر دو مکمل یکدیگرند، چرا که در یک جا مى‏گوید:” تا آنجا که در توان دارید تقوا پیشه کنید” و در جاى دیگر مى‏گوید:” حق تقوا را اداء کنید” مسلم است ادا کردن حق تقوا به مقدار قدرت و توانایى انسان است، زیرا تکلیف ما لا یطاق معنى ندارد، هدف این است که انسان آخرین کوشش خود را در این طریق به کار گیرد.
بنا بر این کسانى که آیه مورد بحث را ناسخ آیه سوره آل عمران دانسته‏اند در اشتباهند.
و در پایان آیه به عنوان تاکیدى بر مساله انفاق مى‏فرماید: و آنها که از بخل و حرص خویش مصون بمانند رستگار و پیروزند” (وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ).
” شح” به معنى بخل توأم با حرص است، و مى‏دانیم این دو صفت رذیله از بزرگترین موانع رستگارى انسان، و بزرگترین سد راه انفاق و کارهاى خیر است، اگر انسان دست به دامن لطف الهى زند و با تمام وجودش از او تقاضا کند و در خودسازى و تهذیب نفس بکوشد و از این دو رذیله نجات یابد سعادت خود را تضمین کرده است.
گرچه در بعضى از روایات از امام صادق ع آمده است:
من ادى الزکاة فقد وقى شح نفسه
:” کسى که زکات را بپردازد از بخل و حرص رهایى یافته” « مجمع البیان” جلد 10 صفحه 301» ولى روشن است که این یکى از مصداقهاى زنده ترک بخل و حرص است، نه تمام مفهوم آن.
در حدیث دیگرى مى‏خوانیم که امام صادق ع از شب تا صبح طواف خانه خدا بجا مى‏آورد و پیوسته مى‏فرمود:
اللهم قنی شح نفسى
:” خداوندا! مرا از حرص و بخل خودم نگاهدار” یکى از یارانش عرض مى‏کند: فدایت شوم، امشب نشنیدم غیر از این دعا، دعاى دیگرى کنى فرمود: چه چیز از بخل و حرص نفس مهمتر است در حالى که خداوند مى‏فرماید: وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ « نور الثقلین” جلد 5 صفحه 346».
سپس براى تشویق به انفاق و جلوگیرى از بخل و شح نفس مى‏فرماید:
” اگر شما به خدا، قرض الحسنه دهید، آن را براى شما مضاعف مى‏سازد، و شما را مشمول آمرزش خویش مى‏گرداند، و خدا شکرگزار و بردبار است) (إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً یُضاعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ).
چه تعبیر عجیبى که بارها در قرآن مجید در مورد” انفاق فى سبیل اللَّه” تکرار شده، خدایى که آفریننده اصل و فرع وجود ما، و بخشنده تمام نعمتها، و مالک اصلى همه ملکها است، از ما وام مى‏طلبد! و در برابر آن وعده” اجر مضاعف” و آمرزش مى‏دهد، و نیز از ما تشکر مى‏کند، لطف و محبت بالاتر از این تصور نمى‏شود، و بزرگوارى و رحمت فراتر از این ممکن نیست، ما چه هستیم و چه داریم که به او وام دهیم؟ و تازه چرا اینهمه پاداش عظیم بگیریم؟! اینها همه نشانه اهمیت مساله انفاق از یک سو و لطف بى‏پایان خدا در باره بندگان از سوى دیگر نیست؟
” قرض” در اصل به معنى قطع کردن و بریدن است، و چون با واژه” حسن” همراه شود، اشاره به جدا کردن مال از خویشتن و دادن آن در راه خیر است.
” یضاعفه” از ماده” ضعف” (بر وزن شعر) چنان که قبلا هم گفته‏ایم، تنها به معنى دو برابر نیست، بلکه چندین برابر را نیز شامل مى‏شود که در مورد” انفاق” تا هفتصد برابر، و بیش از آن، در قرآن آمده است! (بقره- 261).
ضمنا جمله” یَغْفِرْ لَکُمْ” دلیل بر این است که انفاق، یکى از عوامل آمرزش گناه است.
تعبیر به” شکور” که یکى از اوصاف خدا است، دلیل بر این است که خداوند از بندگانش به وسیله پاداشهاى عظیم تشکر مى‏کند، و” حلیم” بودن او اشاره به مساله آمرزش گناهان، و عدم تعجیل در عقوبت بندگان است.
و بالآخره در آخرین آیه مى‏فرماید:” او آگاه از پنهان و آشکار است و قدرتمند و حکیم است” (عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ).
از اعمال بندگان مخصوصا انفاقهاى آنها، در نهان و آشکار، با خبر است، و اگر از آنها تقاضاى وامى مى‏کند، نه به خاطر نیاز و عدم قدرت است بلکه به خاطر کمال لطف و محبت است، و اگر این همه پاداش در برابر انفاقها به آنها وعده مى‏دهد، این نیز مقتضاى حکمت او است.
و به این ترتیب اوصاف پنجگانه خداوند که در این آیه و آیه قبل به آن اشاره شده، همگى نوعى ارتباط با مساله انفاق در راه او دارد، ولى توجه به این صفات پنجگانه خداوند علاوه بر مساله تشویق به انفاق، انسان را در مساله اطاعت پروردگار به طور کلى و خوددارى از هر گونه گناه مصمم‏تر مى‏کند و به او قوت قلب و نیروى اراده و روح تقوا مى‏بخشد.
نکته: یک حدیث پر معنى
در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام آمده است:
ما من مولود یولد الا فى شبابیک رأسه مکتوب خمس آیات من سورة التغابن
:” هیچ نوزادى متولد نمى‏شود مگر اینکه در مشبکهاى سرش پنج آیه از سوره تغابن نوشته شده”! « روح البیان” جلد 10 صفحه 24» ممکن است منظور همین پنج آیه آخر سوره باشد که در مورد اموال و اولاد سخن مى‏گوید، و نوشته شدن این پنج آیه در شبکه‏هاى سر اشاره به حتمى بودن این مساله است، یعنى محتواى این آیات در باره همه فرزندان آدم بدون استثناء صادق است.
تعبیر به” شبابیک” جمع” شباک” بر وزن (خفاش) به معنى (مشبک) ممکن است اشاره به استخوانهاى سر باشد که قطعات آن درهم فرورفته و یا اشاره به شبکه‏هاى مغزى است، و در هر حال دلیل بر وجود این روحیات در انسانها است.
خداوندا! ما را در این آزمون بزرگ به اموال، اولاد، و همسر یارى فرما.
پروردگارا! ما را از بخل و حرص و شح نفس دور دار که هر کس را از آن دور دارى اهل نجات و رستگارى است.