• 021-88565521
  • info@tedco.co

عیب جویی و سخن چینی ممنوع

عیب جویی و سخن چینی ممنوع

عیب جویی و سخن چینی ممنوع

هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِیمٍ (قلم/11) (ای پیامبر پیروی نکن از)عیبجویى که براى سخن‌چینى اینجا و آنجا مى‌رود

حضرت على علیه السّلام فرمود:
منفورترین مخلوقات نزد خدا غیبت کننده است.
(غررالحکم ح 3128)
امام صادق علیه السّلام:
إنّ مِن أکبَرِ السِّحرِ النَّمیمَةَ؛ یُفَرَّقُ بها بَینَ المُتَحابَّینِ، و یُجلَبُ العَداوَةُ علَى المُتَصافِیَینِ، و یُسفَکُ بها الدِّماءُ
و یُهدَمُ بها الدُّورُ ، و یُکشَفُ بها السُّتورُ ، و النَّمّامُ أشَرُّ مَن وَطئَ علَى الأرضِ بقَدَمٍ
از بزرگترین جادو، سخن چینى است، [زیرا ]با سخن چینى میان دوستان جدایى افکنده مى شود، یاران یکدل را
با هم دشمن مى کند، به واسطه آن خون ها ریخته مى شود، خانه ها ویران مى گردد و پرده ها دریده مى شود.
آدم سخن چین بدترین کسى است که روى زمین گام برمى دارد
میزان الحکمه جلد12 صفحه 416
توصیه‌های رفتاری:
میدانیم که خبرچینی اشتباه است، حتی اگر موجب رضایت مقام مافوق شود. خود از این رفتار میپرهیزیم و از دیگران نیزنمی‌پذیریم.
(پیش‌نویس نهایی کدهای رفتاری سازمان)


تفسیر المیزان
و کلمه” هماز” صیغه مبالغه از ماده” همز” است، و این ماده به معناى عیب‏جویى و طعنه زنى است، پس هماز یعنى بسیار عیب‏جو و طعنه‏زن. و بعضى گفته‏اند:” همز” به معناى خصوص طعنه زدن با اشاره چشم است. بعضى  دیگر گفته‏اند: به معناى غیبت کردن است.؟
عیب جویی بیماری اجتماعی
یکی از بیماری های اجتماعی که مانع جدی در سر راه کمال انسان در حوزه های فردی و اجتماعی است، عیب جویی و خرده گیری از دیگران است. خرده گیری، افزون بر آثار زیانبار گوناگون، عامل واگرایی اجتماعی نیز می باشد که خود بزرگ ترین خطر برای جوامع بشری است. از این رو آموزه های قرآنی به این مساله به عنوان یک چالش جدی در برابر رشد و کمال انسان و جامعه انسانی توجه و اهتمام ورزیده است.
برخی از مردم، از نظر روان شناسی اجتماعی، به بیماری منفی نگری به جای مثبت نگری دچار هستند. آنان به جای آن که مثبت های هر چیزی را مد نظر قرار دهند و نیمه پر لیوان را بنگرند، به نیمه خالی آن اشاره می کنند. مانند کارتون گالیور ، شخصیتی است که همواره جنبه های منفی را مورد تاکید قرار می دهد و عبارت من می دونستم که این کار سرانجامی ندارد و توی دردسر می افتیم و مانند آن را مرتب در گوش دیگر شخصیت های داستانی تکرار می کند. این شیوه برخورد با مسایل، ریشه در بیماری بینشی و نگرشی دارد و بیانگر شخصیت سست و ناتوانی است که خرده گیران از آن رنج می برند. آنان می کوشند تا ضعف ها و سستی های خویش را با ایرادگیری از عیب های دیگران و تفحص و جست و جو در خطاهای آنان، بپوشانند. لذا خرده گیری نسبت به هر کار و عملی، در این گونه از انسان ها امری عادی و طبیعی جلوه می کند.
با نگاهی به عیب جویان و مصادیق آن، می توان دریافت که این گونه افراد اصولا دارای شخصیت های متزلزل و بی ثباتی هستند و از عزت نفس (اعتماد به نفس در مفهوم مثبت آن) بهره ای نبرده اند.

وقتی به مصادیق عیب جویان در آیات قرآنی توجه می شود این معنا به روشنی به دست می آید که:
انسان های ستمگر و متجاوز (حجرات آیه ۱۱)
فاسق و شخصیت های ضد هنجارهای اخلاقی و اجتماعی (توبه آیات ۷۹ و ۸۰)
کافران با بینش ها و نگرش های نادرست هستی شناسی و انسان شناختی (توبه آیات ۷۷ و ۷۹ و نیز مطففین آیات ۲۹ و ۳۰ و ۳۶)
گناهکاران و مجرمان (مطففین آیات ۲۹ و ۳۰)
تکذیب کنندگان انسان های سالم و درستکار و صادق (قلم آیات ۸ و ۱۱)
منافقان دورو که کارهای خوب را زشت می شمارند و به سرکوفت دیگران تمایل و گرایش دارند (توبه آیات ۷۷ و ۷۹) کسانی هستند که به عیب جویی و خرده گیری از دیگران تمایل دارند. به سخن دیگر، هرگونه خرده گیری از سوی کسانی صورت می گیرد که دارای شخصیت های ناهنجار، نامتعادل و بی ثبات هستند، زیرا کافران و منافقان نیز همانند مجرمان، گناهکاران، بزهکاران و فاسقان از بیماری های چندی از جمله عدم قدرت تحلیل درست واقعیت ها و حقایق و مانند آن رنج می برند که آثار آن در رفتار و کردار آنان نیز به اشکال مختلف ظهور می کند.
عیب جویی منجر به تزلزل وحدت اجتماعی
عیب جویی همگرایی و انسجام و وحدت اجتماعی را از میان می برد. از این رو خداوند در آیات ۱۰ تا ۱۲ سوره حجرات، عیب جویی و تجسس در احوال مؤمنان و شهروندان و تفحص در کاستی های زندگی یکدیگر را عامل گسستن اخوت و برادری ایمانی و از میان رفتن همدلی و وفاق اجتماعی می داند. بسیاری از مشکلات جوامع از آن رو پدید می آید که هر کسی در زندگی دیگر فضولی کرده و کاستی ها و ضعف ها و عیوب دیگری را شناسایی کند. بی گمان فضولی انسان تنها به شناسایی و آگاه شدن نسبت به عیوب و کاستی ها و خطاهای دیگران، ختم نمی شود، بلکه سر از غیبت و تهمت درمی آورد. به این معنا که اشخاص پس از آگاهی نسبت به عیوب، آنها را منتشر می کنند که غیبت بلکه اشاعه فحشا بوده و خود گناهی بزرگ است.
آیت الله طباطبایی با اشاره به واژه انفسکم در این آیه 11حجرات می نویسد: این که مسلمانان یک جمعیت و امت می باشند، پس در حقیقت عیب جویی از دیگران، به معنای عیب جویی از خود است.
و هم چنین ممکن است باعث انگیزش آنان به اقدام متقابل شود. به سخن دیگر، وقتی از دیگری عیب جویی می کنید که بخشی از جامعه است، در حقیقت از خود عیب جویی می کنید که بخشی از همان جامعه هستید، چنان که عیب جویی دیگران موجب می شود تا انگیزه در آنان برای مقابله به مثل تقویت شود و آنان نیز مرزها و حریم های اخلاقی را کنار نهند و به عیب جویی شما بپردازند؛ زیرا آنانی که مورد عیب جویی واقع شوند بر این باورند که چیزی که عوض دارد گله ندارد. این گونه است که واگرایی اجتماعی شدت می یابد و جامعه از هم دور می شود و همدلی و همگرایی از جامعه رخت می بندد.
خداوند عیب جویی را استهزا و تمسخر دیگران معرفی می کند که یک نوع ناهنجاری رفتاری در جامعه است. این عمل چنان درنظر قرآن زشت است که نسبت به آن هشدار می دهد. با این همه، بسیاری از مردم بویژه منافقان در جامعه اسلامی نسبت به رفتارهای هنجاری و نیکوکارانه مؤمنان راه تمسخر و استهزا را در پیش می گیرند که موجب خشم الهی می شود. خداوند در واکنش به رفتار ناهنجار منافقان به آنان هشدار می دهد که عیب جویی و استهزای منافقان نسبت به مؤمنان واکنش خداوند را در پی خواهد داشت و خداوند نیز آنان را استهزا خواهد کرد. (توبه آیات ۷۷ و ۷۹) این استهزای خداوند می تواند به اشکال گوناگون از جمله در آخرت به شکل شکنجه های سخت و یا بدنام کردن و رسوا نمودن منافقان در دنیا انجام پذیرد.
کیفر عیب جویی
خداوند عیب جویان را در دنیا و آخرت، با استهزا و تمسخر آنها همراه با عذاب های دردناک و سوزان دوزخ کیفر می دهد. آیات ۱۱ و ۱۶ سوره قلم تبیین می کند که خداوند عیب جویانی را که می خواهند با عیب جویی، کمبودهای خویش را جبران و خود را در مرتبه ای برتر قرار دهند و زمینه تحقیر دیگران را فراهم آورند، به چنان عذابی دچار می کند که خوار و ذلیل شوند.
در این آیه بینی عیب جویان را به خرطوم فیل همانند می کند و می فرماید که روزی بر بینی آنان داغ می نهیم و بر زمین حقارت می کشیم. داغ گذاردن بر بینی که به خرطوم شبیه است بدترین و شدیدترین ذلت و خواری است که عیب جویان می بایست در قیامت متحمل شوند.
راه درمان عیب جویان
خداوند از مؤمنان می خواهد تا از اطاعت و پیروی عیب جویان دست بردارند؛ زیرا اطاعت ایشان می تواند آدمی را از حقیقت و پیروی از حق باز دارد. بنابراین هر گونه پیروی حتی از خرده عیب جویان در اسلام حرام دانسته شده است تا با تحریم از سوی مؤمنان مواجه شده و به بازسازی اخلاقی و رفتاری خویش بپردازند. (قلم آیات ۱۰ و ۱۱)
به سخن دیگر، یکی از راه های درمان عیب جویان آن است که آنان را تحریم کرده و از سخن و رفتار ایشان پیروی نکرد تا آنان به خود آیند و دست از عیب جویی و خرده گیری نسبت به دیگران بردارند.
از دیگر راه های درمان این بیماری آن است که بینش و نگرش آنان را تغییر داده و آنها را به اعمال خیر چون انفاق و کمک به دیگران و تهیدستان دعوت و ترغیب کرد؛ زیرا کسانی که عیب جویی می کنند؛ از انجام کارهای نیک سرباز می زنند و آن را برای خود عار و ننگ می دانند. رهایی از بخل و قرار گرفتن در مسیر احسان و انفاق می تواند به درمان این بیماری ها در جنبه عملی کمک کند.
به عبارت دیگر باید در دو بعد بینشی و نگرشی در عیب جویان تحول ایجاد کرد که در بعد بینش توجه دادن به خداوند و توانایی خداوندی و نیز مقام و مسئولیت خلافت انسان و در بعد نگرشی با ترغیب به اعمال خیر می توان به درمان این بیماری خطرناک اجتماعی کمک کرد.