وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ﴿بقره/۲۰۷﴾ و از مردم کسی است که جانش را برای خشنودی خدا می فروشد [مانند امیرالمؤمنین (علیه السلام)] و خدا به بندگان مهربان است.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم):
به شب قدر ایمان بیاورید؛ زیرا که آن شب برای علیبن ابیطالب(علیه السّلام) و یازده فرزندش از پس وی است. (کافی ج 1 ص 242)
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بعد از تزویج فاطمه به امبرالمومنین(علیه السلام) به دختر خود فرمود:
تو را به تزویج بهترین بستگانم و اهلم درآوردم، که از نظر دانش داناترین، و از نظر حلم و بردباری برترین، و از نظر اسلام اوّلین میباشد.( المناقب، ص 319، و کنز الفوائد ؛ ج 1 , ص 264)
تفسیر المیزان
[دستهاى دیگر از مردم (در مقابل منافق)]
” وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ …”
این آیه در مقابل آیه اول از آیات مورد بحث است، که آنجا هم مىفرمود: (وَ مِنَ النَّاسِ)، و از این مقابله فهمیده مىشود که وصف در این جمله نیز در مقابل وصف آن جمله است یعنى همانطور که مراد از جمله:” وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ” بیان این معنا است که در آن عصر و آن ایام مردى وجود داشته که به گناهان خود افتخار مىکرده، و عزت مىفروخته، و از خودش خوشش مىآمده، و به ظاهر دم از صلاح مىزده، در حالى که در دل نقشه دشمنى مىکشیده، مردى بوده که از رفتارش چیزى جز فساد و هلاک عاید دین و انسانیت نمىشده.
همچنین از جمله:” وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ …”، نیز فهمیده مىشود در آن روز مردى وجود داشته که جز به پروردگار خود نمىبالیده، و جز به دست آوردن رضاى خداى تعالى هیچ هدفى را دنبال نمىکرده، مردى بوده که رفتارش امر دین و دنیا را اصلاح مىکرده، و به وسیله او حق احقاق مىشده، و عیش انسانها پاکیزه مىشده، و بشر از برکات اسلام برخوردار مىشد.
با این بیان ارتباط ذیل آیه با صدر آن به خوبى روشن مىگردد، و معلوم مىشود که چرا در ذیل آیه فرموده:” وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ، خدا نسبت به بندگان رؤوف است”؟ چون وجود چنین فردى در میان انسانها خود رأفتى است از خداى سبحان به بندگانش آرى اگر مردانى داراى این صفات بین مردم و در مقابل آن دسته دیگر از مردان منافق و مفسدهجو وجود نداشتند، ارکان دین منهدم مىشد، و در بناى صلاح رشاد سنگى روى سنگ قرار نمىگرفت.
اما خداى تعالى همواره آن باطلها را به وسیله این حقها از بین برده، و افساد دشمنان دین را به وسیله اصلاح اولیااش تلافى و تدارک مىکند، هم چنان که خودش فرموده:” وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیراً” « و اگر نبود که خداى تعالى شر بعضى از مردم راى به وسیله بعضى دیگر دفع مىکرد، هر آینه نه صومعهاى به جاى مىماند و نه کلیسا و نه مساجدى که نام خدا در آنها زیاد برده مىشود.” سوره حج آیه 40″»، و نیز فرموده: (فَإِنْ یَکْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَکَّلْنا بِها قَوْماً لَیْسُوا بِها بِکافِرِینَ) « اگر اینان به اسلام کفر بورزند باکى نیست چون ما مردمى راى برانگیختهایم، که هرگز به آن کفر نمىورزند.” سوره انعام آیه 89″».
پس فسادى که در دین و دنیا راه پیدا مىکند، از ناحیه عدهاى از افراد است که جز خودپرستى هواى دیگرى بر سر ندارند، و این فساد و شکافى که اینان در دین ایجاد مىکنند جز باصلاح و اصلاح آن دسته دیگر که خود را به خداى سبحان فروخته و در دل جز به پروردگار خود نمىاندیشند پر نمىشود، و زمین و زمینیان به صلاح نمىگرایند، و خداى تعالى این معامله سودمند خود را در آیه شریفه:
” إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ، یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ، وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ، وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بایَعْتُمْ بِهِ” « خداوند از مؤمنین جان و مالشان راى خریده در مقابل اینکه بهشت از آن آنان باشد، و این مؤمنین در راه خدا جهاد مىکنند مىکشند و کشته مىشوند، و این وعدهاى است که وفاى به آن حق است، و عدهاى است که هم در تورات آمده، و هم در انجیل، و هم در قرآن و چه کسى باوفاتر به عهد است از خدا، پس شما مؤمنین راى بشارت باد به این فروشى که خریدارتان در آن خداست.” سوره توبه آیه 112″ […..]» و این موضوع در آیات دیگرى نیز خاطرنشان گردیده است.
بحث روایتى [ (شامل روایاتى در باره شان نزول آیات یاد شده)]
در الدر المنثور از” سدى” روایت آورده در تفسیر آیه” وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ …”
گفته است: این آیه در باره أخنس بن شریق ثقفى، هم پیمان بنى زهره نازل شد، که وى در مدینه به خدمت رسول خدا ص رسید، و عرضه داشت: آمدهام تا اسلام بیاورم، و خدا مىداند که من در دعویم راستگویم، رسول خدا ص خوشش آمد، و بهمین جهت خداى تعالى فرمود:” وَ یُشْهِدُ اللَّهَ عَلى ما فِی قَلْبِهِ”.
أخنس از حضور رسول خدا ص بیرون شد و به زراعتى از مسلمانان و شترانى از ایشان برخورد زراعت را آتش زد، و شتران را پى کرد، و بدین جهت خداى سبحان فرمود:” وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِی الْأَرْضِ …”
و در مجمع از ابن عباس نقل کرده که گفت: این آیات سهگانه در باره همه ریاکاران نازل شده، که در ظاهر چیزهایى را اظهار مىکنند که خلاف باطنشان است و صاحب مجمع اضافه کرده که این معنا از امام صادق ع روایت شده.
مؤلف: و لیکن این روایت با ظاهر آیات منطبق نیست.
و در بعضى از روایات ائمه اهل بیت ع آمده: که آیات نازله در باره دشمنان ایشان نازل شده است.
و در مجمع از امام صادق ع روایت آورده که در ذیل جمله:
” وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ” فرموده: مراد از حرث در اینجا دین، و مراد از نسل انسان است.
مؤلف: بیان این روایت گذشت و این نیز روایت شده که مراد از حرث ذریه و زراعت هر دو است، و به هر حال مساله تطبیق آیه بر مصداق امرى است آسان.
و در امالى شیخ از على بن الحسین ع روایت آمده که در ذیل جمله:” وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ …”، فرموده: این جمله در باره على ع نازل شده، که در شب هجرت در بستر رسول خدا ص خوابید.
مؤلف: روایات از طرق شیعه و سنى بسیار آمده که آیه نامبرده در باره شب فراش نازل شده، که تفسیر برهان به پنج طریق آن را از ثعلبى و دیگران نقل کرده است.
و در الدر المنثور است که ابن مردویه از صهیب روایت کرده که گفت: وقتى مىخواستم از مکه به سوى رسول خدا ص هجرت کنم قریش به من گفتند اى صهیب تو آن روز که به شهر ما آمدى دست خالى بودى، و حال که مىخواهى کوچ کنى اموالت را هم مىبرى و این به خدا سوگند ممکن نیست، و هرگز نمىگذاریم آنها را با خود ببرى، من به ایشان گفتم: آیا اگر اموالم را به شما واگذار کنم دست از من بر مىدارید؟
گفتند: بله به ناچار اموالم را به طرفشان پرتاب کردم و آزاد شدم، و از مکه بیرون آمده به مدینه رسیدم، این خبر به رسول خدا ص رسید، دو بار، فرمود: صهیب در معاملهاش سود برد.
مؤلف: در المنثور این قصه را به چند طریق دیگر روایت کرده، که در بعضى از آنها آمده: آیه” وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی …” نیز در این قصه نازل شده، و در بعضى دیگر آمده آیه نامبرده در باره ابى ذر و صهیب نازل شده که هر دو جان خود را با مال خود خریدند، ولى ما در سابق هم گفتیم که آیه شریفه با این احتمال که شراء به معناى خریدن باشد نمىسازد، (بلکه شراء که در لغت هم به معناى خریدن است و هم فروختن. در آیه شریفه به معناى فروختن است، و تنها با معامله على ع در لیلة المبیت قابل انطباق است).
و در مجمع روایتى از على ع نقل کرده که فرمود: مراد از این آیه کسى است که به خاطر امر به معروف و نهى از منکر کشته شود.
مؤلف: این بیان عموم آیه شریفه است پس منافات ندارد که شان نزول خاصى داشته باشد.