• 021-88565521
  • info@tedco.co

اصلاح بین مسلمانان، دستور الهی است

اصلاح بین مسلمانان، دستور الهی است

اصلاح بین مسلمانان، دستور الهی است

إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ﴿حجرات/۱۰﴾ همانا همه مؤمنان با هم برادرند؛ بنابراین [در همه نزاع ها و اختلافات] میان برادرانتان صلح و آشتی برقرار کنید

رسول اللّه صلى الله علیه و آله :أیُّما مُسلِمَینِ تَهاجَرا فَمَکَثا ثَلاثا لا یَصطَلِحانِ ، إلّا کانا خارِجَینِ مِنَ الإِسلامِ ، ولَم یَکُنبَینَهُما وِلایَةٌ ، فَأَیُّهُما سَبَقَ إلى کَلامِ أخیهِ ، کانَ السّابِقَ إلَى الجَنَّةِ یَومَ الحِسابِ .
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : اگر دو مسلمان با هم قهر کنند و تا سه روز آشتى نکنند ، هر دو از اسلام ، خارج مى شوند و میانشان ، هیچ پیوند دینى اى نیست ، و هر کدام از آنها در صحبت کردن[و آشتى] با برادرش پیشى گیرد،در روز حسابرسى، زودتر به بهشت مى رود.
الکافی : ج 2 ص 345

کدهای رفتاری سازمان:
از مشاجره با همکاران می پرهیزیم و اختلاف های پیش آمده را بر اساس کدهای عمومی حل می کنیم.
(کدهای اختصاصی: متصدی خدمات عمومی-کد:23)


تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ: اینست و جز این نیست مؤمنان برادران یکدیگرند در دین، زیرا منتسب به اصل واحدند که ایمان و توحید باشد، پس باید میان ایشان نزاع و شقاق نباشد؛ و اگر بر سبیل ندرت خلاف و نزاع واقع شود، فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ‌: پس به صلاح آرید میان برادران خود به کف ظالم و اعانت مظلوم و یارى آنان، وَ اتَّقُوا اللَّهَ‌: و بترسید و بیاندیشید خدا را از مخالفت، لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ‌: شاید که شما رحمت کرده شوید، یعنى بوسیله پرهیزکارى امیدوار باشید به رحمت واسعه الهى، زیرا اتّقا موجب اجر جزیل و ثواب جمیل است.
تفسیر برهان: از ابن عباس- چون آیه‌ (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ) نازل شد، حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله برادرى قرار داد بین مسلمانان، پس اخوت قرار داد بین ابا بکر و عمر، و بین عثمان و عبد الرحمن، و بین فلان و فلان، تا اخوت قرار داد میان تمام مسلمین بقدر منزلتشان. پس فرمود به على علیه السّلام:تو برادر من و من برادر تو مى‌باشم‌ « تفسیر برهان ج 4 ص 207»
تنبیه: مقام جلالت و عظمت مؤمن به مرتبه‌اى است که خداى متعال مؤمن را از نور عظمت و جلال کبریائى خود خلق فرموده و به سبب کلمه توحید ربط معنوى و نسبت ایمانى میان آنها مقرر گردانیده، بدین واسطه برادر یکدیگر شده‌اند که‌ (إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ). بنابراین باید مراعات وظایف ایمانى را نسبت بهم منظور دارند، و اگر هر آینه به جهت عوارضات خارجیه کدرت و نفاقى بین آنها طارى شود، به جهت امتثال فرمان الهى (فاصلحوا بین اخویکم) در صدد اصلاح آن برآمده و حفظ شئونات هم را نمایند، و احادیث بسیار در این قسمت وارد شده از جمله:
1- در کتاب کافى- از حضرت صادق علیه السّلام: قال: انّ المؤمن اخو المؤمن، عینه و دلیله لا یخونه و لا یظلمه و لا یغشّه و لا یعده عدّة فیخلفه‌ « اصول کافى ج 2 ص 166 و 167 حدیث 3 و 8.». فرمود:
بدرستى که مؤمن برادر مؤمن، به منزله چشم او است، و دلیل است به کارهاى خیر، خیانت نکند او را و ظلم ننماید او را و غش نکند با او و وعده ننماید بوعده‌اى که تخلف کند او را.
2- نوادر راوندى- قال رسول اللّه: المؤمن مرآة المؤمن ینصحه اذا غاب عنه ما یکره اذا شهد و یوسع له فى المجلس‌ « سفینة البحار شیخ عباس قمى (ره) ج 1 ذیل امن ص 40 ». فرمود رسول خدا صلّى اللّه علیه و اله: مؤمن آئینه مؤمن است (یعنى حکایت کند براى برادر مؤمن خود جمیع آنچه را که مى‌بیند در او مانند آئینه، پس اگر باشد نیکوئى زینت دهد او را تا زیاد شود آبروى او، و اگر قبیح باشد آگاه سازد او را تا منتهى شود از آن) نصیحت کند او را هرگاه غایب شود از او، و باز دارد از او مکروهات را هرگاه حاضر باشد و توسعه دهد براى او در مجلس.
3- کافى- از حضرت صادق علیه السّلام: قال لان اصلح بین اثنین احبّ الىّ من ان اتصدّق بدینار « اصول کافى، کتاب الایمان و الکفر، باب الاصلاح بین الناس، حدیث 2. ». فرمود: اگر هر آینه اصلاح نمایم بین دو نفر، دوست‌تر است نزد من از اینکه تصدق کنم به دینار طلا.
4- امالى از حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله: قال اصلاح ذات البین افضل من عامة الصّلوة و الصّوم‌ « سفینة البحار، ج 2 ص 40 ». فرمود: اصلاح ذات البین افضل است از عموم نماز و روزه مستحبى.
5- امالى- از حضرت صادق علیه السّلام: قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله:
ما عمل امروء عملا بعد اقامة الفرایض خیرا من اصلاح بین النّاس یقول خیرا و ینمى خیرا. « سفینة البحار ج 2 ص 40 » فرمود رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله: نیست عملى که شخص بجا آورد بعد اقامه واجبات، بهتر از اصلاح بین مردم؛ مى‌گوید خیر، و نتیجه دهد خیر را.
……………………………………………………………………………….
دل که آشفته ی روی تو نباشد، دل نیست
آن که دیوانه ی خال تونشد، عاقل نیست

مستی عاشق دلباخته از باده ی توست
به جز این مستیم ازعمر، دگر حاصل نیست

عشق روی تو دراین بادیه افکند مرا
چه توان کرد که این بادیه را ساحل نیست

بگذر از خویش، اگر عاشق دلباخته ای
که میان تو و او جز تو کسی حایل نیست

رهرو عشقی اگر خرقه و باده فکن
که به جز عشق تو را رهرو این منزل نیست

اگراز اهل دلی صوفی وزاهد بگذار
که جز این طایفه را راه در این محفل نیست

برخم طره او چنگ زنم چنگ زنان
که جز این حاصل دیوانه لایعقل نیست

دست من گیر، واز این خرقه سالوس رهان
که دراین خرقه به جز جایگه جاهل نیست