• 021-88565521
  • info@tedco.co

کرامت، ویژگی بندگان خاص خداست

کرامت، ویژگی بندگان خاص خداست

کرامت، ویژگی بندگان خاص خداست

وَ الَّذِینَ لا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً (72) -فرقان و آنان هستند که به ناحق شهادت ندهند و هرگاه به عمل لغوی (از مردم غافل) بگذرند بزرگوارانه از آن درگذرند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
________________________________________

صفت نهم:
وَ الَّذِینَ لا یَشْهَدُونَ الزُّورَ: و آنانکه حاضر نشوند به مجالس اهل باطله و دروغ، یا گواهى ندهند به امر باطل و ناروا، یعنى اقامه شهادت دروغ نکنند، و یا به مجلس شرک و معاصى حاضر نگردند.
در کافى شریف چند روایت از حضرت باقر و صادق علیهما السّلام وارد شده که مراد از «زور» در آیه شریفه «غنا» باشد، یعنى آنانکه حاضر نمى‌شوند مجلس غنا را، زیرا حضور در مجالس حرام، شرکت و رضاى به حرام است.
عیاشى- شخصى خدمت حضرت صادق علیه السّلام عرض کرد: پدر و مادرم فداى شما: انّى ادخل کنیفا لى و لى جیران و عندهم جوار یتغنین و یضربن بالعود فربّما اطلت الجلوس استماعا منّى لهنّ قال لا تفعل فقال الرّجل و اللّه ما هو شى‌ء اتیه برجلى انّما هو سماع اسمعه باذنى فقال له انت اما سمعت اللّه «انّ السّمع و البصر و الفؤاد کلّ اولئک عنه مسئولا» قال بلى و اللّه فکانى لم اسمع هذه الایة قطّ من کتاب اللّه من عجمى و لا من عربى انّى لا اعود انشاء اللّه و انّى استغفر اللّه فقال له: قم فاغتسل و صلّ ما بدا لک فانّک کنت مقیما على امر عظیم ما کان اسوء حالک لو متّ على ذلک احمد اللّه و سله التّوبة من کلّ ما یکره انّه لا تکره الّا القبیح و القبیح دعه لاهله فانّ لکلّ اهلا:
من داخل مى‌شوم کنیفى را که براى من باشد، همسایه‌اى دارم که زنان مغنیه مى‌خوانند و عود مى‌زنند، چه بسا طول دهم نشستن را در حالى که مى‌شنوم آنها را. حضرت فرمود: نکن. مرد گفت: قسم به خدا نیست چیزى که من روم به پاى خود، شنیدنى است که شنوم آن را به گوش خود؛ پس حضرت فرمود: آیا نشنیدى فرمایش خدا را بدرستى که گوش و چشم و قلب تمام آنها را از او سؤال گردیده شوند؟! مرد گفت: بلى، قسم به خدا گویا نشنیدم این آیه را هرگز از کتاب خدا از عجمى و نه از عربى، من عود نکنم ان شاء اللّه، و من استغفار مى‌کنم خدا را. پس حضرت فرمود: برخیز غسل کن و نماز کن آنچه را که ظاهر شد براى تو، بدرستى که تو مقیم بودى بر امر عظیمى، نباشد بدتر از حال تو اگر بمیرى بر آن؛ حمد خداى کن و سؤال کن توبه را از هر چه رضاى او نیست، بدرستى که کراهت ندارد خدا مگر قبیح را و واگذار قبیح را براى اهلش، زیرا هر کدام را اهلى است. « تفسیر عیاشى ج 2 ص 292.» صفت دهم:
وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ: و چون بگذرند به چیزى که ناپسند است عقلا و جایز نیست شرعا. مَرُّوا کِراماً: بگذرند در حالتى که کریمان و بزرگواران باشند، یعنى مکرم نفس خود باشند و دور دارند آن را از اینکه بایستند بر آن و خوض نمایند در آن. و از جمله مرور بر وجه کرام، چشم پوشى از فواحش و صرف نظر از گناه، و کنایه گفتن آنچه را که رکیک باشد ذکر آن و غیره. نزد بعضى مراد آنکه اگر دشنام بشنوند، از آن اعراض نمایند، و هر که یارى جوید از ایشان در امر حقى، اعانت به آنها نماید.
در کافى- از حضرت صادق علیه السّلام: قال لبعض اصحابه این نزّلتم قالوا على فلان صاحب القنیان فقال کونوا کراما ثمّ قال ا ما سمعتم قول اللّه عزّ و جلّ فى کتابه‌ وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً.
فرمود به بعض اصحاب خود: کجا وارد شدید؟ عرض کردند: بر فلان، صاحب کنیزهاى مغنیه؛ پس حضرت فرمود: بزرگوار باشید و مکرم دارید نفس خود را، آیا نشنیدید فرمایش خدا را در کتابش؟! (و اذا مرّوا باللّغو مرّوا کراما). « تفسیر الصافى، ج 4، ص 26، چاپ سعید مشهد، به نقل از کافى » و فى العیون- عن محمّد بن ابى عباد و کان مشتهرا بالسّماع و بشرب النّبیذ و قال سئلت الرّضا علیه السّلام عن السّماع فقال لاهل الحجاز رأى فیه و هو فى حیز الباطل و اللّهو اما سمعت اللّه عزّ و جلّ یقول و اذا مرّوا باللّغو مرّوا کراما.
در عیون- از محمد بن ابى عباد، و مشهور بود به شنیدن آوازه و شرب نبیذ؛ گوید: سؤال نمودم حضرت رضا علیه السّلام را از شنیدن غنا، حضرت فرمود:
براى اهل حجاز رائى در آنست و آن در حیز باطل و لهو است، آیا نشنیدى‌ خداوند عزّ و جلّ فرماید «و اذا مرّوا باللّغو مرّوا کراما». «1» نزد بعضى مراد به «لغو» معاصى است، یعنى بندگان خاصه خدا چون به اهل معاصى بگذرند، زود قدم بردارند و بروند و نفس خود را بزرگ دارند از آنکه توقف نمایند و فعل حرام را ببینند و با فساق آنى بوده باشند، چه بودن ابرار با فجار، رضا و امضاى معصیت باشد؛ بنابراین بندگان رحمان، خود را از محافل شیطان منزه و مبرى دارند