• 021-88565521
  • info@tedco.co

نشانه‌های منافق

نشانه‌های منافق

نشانه‌های منافق

الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَیَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿توبه/۶۷﴾ مردان منافق و زنان منافق همه از یک گروهند، آنها امر به منکر، و نهی از معروف، می‌کنند، و دستهایشان را (از انفاق و بخشش) می‌بندند، خدا را فراموش کردند و خدا آنها را فراموش کرده منافقان قطعا فاسقند

چهار علامت منافق
پیامبر اکرم-صلی الله علیه و اله
أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ فَهُوَ مُنَافِقٌ وَ إِنْ کَانَتْ فِیهِ وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ کَانَتْ فِیهِ خَصْلَةٌ مِنَ اَلنِّفَاقِ حَتَّى یَدَعَهَا مَنْ إِذَا حَدَّثَ کَذَبَ وَ إِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ وَ إِذَا عَاهَدَ غَدَرَ وَ إِذَا خَاصَمَ فَجَرَ.
رسول خدا فرمود: چهار خصلت است که در هر کس باشد منافق است و چنانچه یکی از این خصلت ها در کسی باشد یک خصلت از نفاق در او است تا آنگاه که آن خصلت را ترک گوید کسی که چون سخنی گوید دروغ گوید و چون وعده دهد به وعده خویش عمل نکند و چون پیمان بندد به مکر و حیله بر سر پیمان نماند و چون با کسی در افتد ناسزا گوید.
منبع : ( الخصال، ج 2، ص 254)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)

________________________________________


بعد از آن نوع دیگر از قبایح منافقین را بیان فرماید:
الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ‌: مردان منافق که سیصد نفر بودند و زنان منافق که صد و هفتاد نفر بودند. بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ‌: بعضى ایشان از برخى دیگرند، یعنى همه مشابه یکدیگرند در نفاق و شقاق و بعد از ایمان. و یا در تکذیب قسم به خدا که از شما هستند. پس این تقریر قول حق تعالى است: «وَ ما هُمْ مِنْکُمْ» و ما بعد آن در حکم دلیل بر آن است چه دلالت مى‌کند بر مضاده حال آنها با حال مؤمنین.
صفت اول آنها: یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ: امر مى‌کنند به کارهاى زشت و قبیح از کفر و معاصى و تکذیب پیغمبر و آیات قرآنى. در لفظ منکر داخل است تمام قبایح الا آنکه اعظم آن در اینجا تکذیب رسول است.
صفت دوم: وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ‌: و باز مى‌دارند مردم را از کارهاى نیکو و پسندیده که خداى تعالى امر فرموده به آن مانند ایمان و طاعت و تصدیق پیغمبر خاتم صلّى اللّه علیه و آله و در لفظ معروف داخل است تمام محسنات الا آنکه اعظم آن در اینجا ایمان و تصدیق رسول اکرم است.
صفت سوم: وَ یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ‌: و امساک کنند و مى‌بندند دستهاى خود را از انفاق در طاعت الهى و مرضات سبحانى. یا امساک نمایند از هر خیر واجبى مانند زکات و انفاق در جهاد و راه خداى تعالى.
نَسُوا اللَّهَ‌: فراموش کردند خداى را عز و جل، و ترک نمودند ذکر ذات احدیت سبحانى را. فَنَسِیَهُمْ‌: پس ترک فرمود و واگذاشت ایشان را و بازداشت رحمت و فضل و لطف خود را از ایشان.
نکته- ذکر نسیان به طریق ازدواج است، چه نسیان نسبت به ساحت جلال الهى جایز نیست، پس مراد لازم آن باشد یعنى ترک. در تفسیر برهان، ابن بابویه به اسناد خود روایت نموده از ابى معمر السعدانى از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام در معنى آیه شریفه فانّما یعنى انّهم نسوا اللّه فى دار الدّنیا فلم یعملوا له بالطّاعة و لم یؤمنوا به فنسیهم فى الاخرة اى لم یجعل لهم فى ثوابه شیئا صاروا منسییّن من الجنّة ایشان فراموش کردند خداى تعالى را در دنیا پس عمل ننمودند به طاعت او و ایمان نیاوردند به او، پس حق تعالى ترک نمود ایشان را در آخرت، یعنى قرار نداد براى آنها در ثواب چیزى را پس گردیدند فراموش شدگان از بهشت.
إِنَّ الْمُنافِقِینَ هُمُ الْفاسِقُونَ‌: بدرستى که منافقین ایشانند خارجین از ایمان به خدا و رسول و طاعات او، یا متمردین از توحید و منهمکین در شرک و خارجین از دائره خیر و احسان.
………………………………………

برده ندیده دل ز ما صورت دلربای تو
جلوه گر از نقاب، هم روی خدانمای تو

مصلح کل عالمی منجی نسل آدمی
دست خداست سیدی! دست گره گشای تو

پیش‌تر از ولادتم مهر تو بوده عادتم
تو بودی آشنای من، من شدم آشنای تو

همدم سینه خستگان! یاور دل‌شکستگان!
ای همه جا کنار من بگو کجاست جای تو

تو کعبه ‌ای تو زمزمی ذکر بگو مگر دمی
رسد به گوش عالمی زمزمه ی دعای تو

چه می‌شود که دل برد دیده ی تو ز دست ما
چه می‌شود که گل کند بوسه ی ما به پای تو

خوش آن دمی که بنگرد شهید دشت کربلا
پرچم سرخ خویش را بر سر شانه های تو

رو به سوی مطاف کن طواف کن طواف کن
تا ببرد دل از حرم چهره ی دلربای تو

صدایت از حرم رسد به گوش عالمی،ولی
خوشا کسی که در حرم می‌شنود صدای تو

سلطنت بهشت را خنده زنان رها کند
«این دل اگر شبی شود پشت دری گدای تو