أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿بقره/۱۸۴﴾ روزه گرفتن [هر چند دشوار و سخت باشد] اگر [فضیلت و ثوابش را] بدانید برای شما بهتر است.
امام على علیه السلام :
الصِّیامُ أحَدُ الصِّحَّتَینِ .
روزه ، نیمى از تندرستى است .
( غرر الحکم : ۱۶۸۳)
[مراد از جمله” وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ”]
این جمله متمم جمله قبلى است، و معنایش به حسب تقدیر- به آن بیانى که گذشت- این مىشود با روزهاى که بر شما واجب شده تطوع کنید، و آن را داوطلبانه بیاورید، که تطوع به کار خیر بهتر است، و روزه هم که خیر شما است پس تطوع به روزه هم خیرى علاوه بر خیر دیگر است.
و بعضى از مفسرین گفتهاند: جمله مورد بحث یعنى (وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ) خطاب به کسانى است که از روزه گرفتن معذورند، نه عموم مؤمنین که در جمله (روزه بر شما واجب شده) مخاطب بودند، چون ظاهر عبارت نامبرده رجحان روزه است، و معلوم است که رجحان با ترک هم مىسازد، در نتیجه عبارت ظاهر در استحباب روزه مىشود نه وجوب که منافى با ترک است، و چون مىدانیم روزه واجب است ناگزیر عبارت نامبرده را حمل مىکنیم بر رجحان و استحباب روزه براى کسانى که از ناحیه شرع مجاز در ترک آنند، مانند مریض و مسافر که مىگوئیم روزهاى که بر همه واجب است بر مریض و مسافر مستحبّ است، و بهتر آن است که آنها نیز روزه را بر افطار ترجیح دهند، و در عین حال قضاى آن را هم بگیرند.
اما این تفسیر به خاطر اشکالاتى که بر آن وارد است صحیح نیست.
اشکال اول اینکه: دلیلى بر طبق آن نیست.
اشکال دوم اینکه: اگر مراد از جمله: (وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ) استحباب روزه براى مریض و مسافر بود، با در نظر گرفتن اینکه در جمله: (فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً) الخ مریض و مسافر غایب به حساب آمدهاند، جا داشت در جمله بعدى هم غایب به حساب آمده، در بارهشان بفرماید: (و ان یصوموا خیر لهم) مریض و مسافر اگر روزه بگیرند بر ایشان بهتر است، ولى فرمود:
(اگر روزه بگیرید برایتان بهتر است) پس معلوم مىشود در جمله دوم روى سخن با خصوص مسافر و مریض نیست.
اشکال سوم اینکه: جمله اولى به خوبى دلالت دارد بر اینکه مریض و مسافر مختارند در گرفتن و نگرفتن روزه، نه اینکه گرفتن روزه رجحان داشته باشد، بلکه جمله بعدیش که مىفرماید: (فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ) صریح در این است که حتما باید در روزهاى دیگر روزه بگیرند، آن وقت چطور مفسرین نامبرده مىتوانند بگویند آیه در صدد بیان رجحان روزه بر ترک آن است.
اشکال چهارم اینکه: اگر جمله اولى (فَمَنْ کانَ مِنْکُمْ) الخ در صدد بیان ترخیص روزه براى مسافر و مریض باشد، و بگوید گرفتن و نگرفتن روزه براى معذورین یکسان است، البته جا داشت در جمله بعدى بفرماید بلکه گرفتن آن بهتر است، تا یک طرف تخییر را ترجیح داده و بیانگر رجحان آن باشد، ولى جمله اولى در مقام بیان روزه رمضان و روزه ایام دیگر سال است، و با چنین زمینهاى دیگر ممکن نیست تنها از جمله: (وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ) و بدون هیچ قرینهاى در کلام استفاده کنیم که مىخواهد روزه رمضان را بر روزه غیر رمضان ترجیح دهد.
اشکال پنجم اینکه: مقام آیات، مقام بیان حکم نیست، تا ظهور رجحان از جمله (فمن کان) با حکم وجوبى منافات پیدا کند، بلکه مقام، همانطور که در سابق هم گذشت مقام بیان ملاک تشریع است، و اینکه اگر شارع اسلام حکمى را صادر مىکند خالى از فلسفه و حکمت و خیر و نیکویى نیست، و عینا نظیر آیه:” فَتُوبُوا إِلى بارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ” « به سوى آفرینندهتان بازگشت کنید و خودتان را (یعنى کسانى را که گوساله پرستیدهاند) بکشید آن براى شما بهتر است.” سوره بقره آیه 54″»، و آیه:” فَاسْعَوْا إِلى ذِکْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَیْعَ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ” « بشتابید به سوى ذکر خدا و سوداگرى را واگذارید این براى شما بهتر است.” سوره جمعه آیه 9″»، و آیه:
” تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ” « ایمان به خداى آورید و در راه خدا با مال و جان خود جهادى کنید این براى شما بهتر است اگر بدانید.” سوره صف آیه 11″.» است که در هر سه آیه مىفرماید، حکمى که شده براى شما خیر است و آیات در این باب بسیار است.
” شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدىً” ماه رمضان نهمین ماه از ماههاى سال قمرى و عربى است، که بین ماه شعبان و شوال واقع است، و در قرآن کریم از ماههاى دوازدهگانه غیر از ماه رمضان نام هیچ ماه دیگرى نیامده.