فَأَمَّا عادٌ فَاسْتَکْبَرُوا فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِی خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ کانُوا بِآیاتِنا یَجْحَدُونَ «فصلت/15» پس قوم عاد به ناحقّ در زمین تکبّر ورزیدند و گفتند: «کیست که از ما قدرتمندتر باشد؟» آیا ندیدند که همان خداوندى که آنان را آفرید قوىتر از آنهاست؟ و پیوسته به آیات ما کفر ورزیدند.
نکته ها
قوم عاد که در جنوب جزیرة العرب زندگى مىکردند، افرادى نیرومند و جنگجو بودند و قلعههاى محکم و ساختمانهاى بلندى داشتند و اینها سبب غرور و استکبار آنان شد. «1»
قدرت و قوّت را اگر از خدا بدانیم و براى اهداف الهى بخواهیم ارزش دارد.
حضرت لوط براى بازداشتن مردم از فساد، آرزوى قوّت از خدا را داشت. «لَوْ أَنَّ لِی بِکُمْ
«1». تفسیر نمونه.
جلد 8 – صفحه 324
قُوَّةً» «1» اسلام به مردم سفارش مىکند که هر گونه قدرت را براى ارعاب دشمنان خدا آماده کنید. «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» «2» امّا اگر قدرت وسیلهى غرور و تکبّر شد به سرنوشت عاد گرفتار مىشویم.
پیام ها
1- در نقل تاریخ، تنها به آنچه مایهى عبرت است، توجّه کنیم. (قرآن دربارهى قوم عاد، از تعداد آنان و شهر و قبیله آنان سخنى نگفته است). فَأَمَّا عادٌ …
2- استکبار، مایهى هلاکت است. صاعِقَةِ عادٍ … فَاسْتَکْبَرُوا
3- تکبّر انسانِ ضعیف در برابر خداوند قهار کاملًا نابجاست. فَاسْتَکْبَرُوا … بِغَیْرِ الْحَقِ
4- انگیزهى تکبّر، مغرور شدن به قدرت و نداشتن رقیب است. «مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً»
5- داروى مبارزه با خود برتربینى، توجّه به قدرت الهى است. مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً …
الَّذِی خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ
6- قدرت، نشانهى حقانیّت نیست. مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً …
7- نگاهى به آفرینش خود و ضعفهاى دوران جنین و کودکى، و نیازمندى امروز تکبّر را برطرف مىکند. «الَّذِی خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ»
8- آن چه کفّار را به هلاکت مىرساند، استمرار در کفر و لجاجت است. «کانُوا- یَجْحَدُونَ»
«1». هود، 80.
«2». انفال، 60.
تفسیر نور(10جلدى)، ج8، ص: 325