وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا ﴿اسرا/۷۰﴾ و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم و آنان را در خشکى و دریا [بر مرکبها] برنشاندیم و از چیزهاى پاکیزه به ایشان روزى دادیم و آنها را بر بسیارى از آفریده هاى خود برترى آشکار دادیم
امام على (علیه السّلام):
مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَیْهِ [شَهْوَتُهُ] شَهَوَاتُه
کسی که نفس خود را گرامی بدارد شهوات و خواهشهای نفسانی در پیش او حقیر وبی ارزش خواهد بود.
(نهج البلاغه، حکمت 458)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
چون مقدم شد قول ابلیس نسبت به آدم که (هذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ) « بنى اسرائیل، آیه 62»، حضرت حق بیان فرماید تکرمت بنى آدم را به انواع اکرام و اقسام انعام:
وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ: و هر آینه بتحقیق اکرام نمودم فرزندان آدم را.
تنبیه: در وجه تکریم مفسرین را اقوالى است « مجمع البیان، جلد 3، صفحه 429»:
1- تکریم به نعم دنیویه مثل خلقت حسنه و تسخیر اشیاء و فرستادن انبیاء بر ایشان.
2- مراد تکریم به قوه و عقل و نطق و تمیز.
3- تکریم به حسب فضیلت که وجود اقدس محمدى صلّى اللّه علیه و آله و سلّم از ایشان قرار داد.
4- مراد تکریم مردان است به محاسن، و تکریم زنان به گیسو.
5- مراد از تکریم آنکه هیچ جنبندهاى نیست مگر آن که غذا خورد به دهان الّا انسان که مىخورد به سبب انگشتان.
خلاصه تمام اقوال در آیه آنکه: کرامت انسان دو قسم است: جسدى و روحى.
اما تکریم جسدى: تصویر در رحم، حسن صورت، مزاج اعتدال، راستى قامت، گرفتن به دست، خوردن با انگشتان، تمیز به عقل، افهام به نطق، اشاره، خط، تمکن به صناعات و غیره.
و اما تکریم روحى: تولد بر فطرت، اعطاى عقل، فهم، ادراک، علم، ارسال رسل، انزال کتب، وعده، وعید. لکن منافات ندارد تکریم عموم بنى آدم را به تکرمات مشترکه مذکوره و تکریم مؤمنان به جهات خاصه به سبب شرافت قبول ایمان.
وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ: و سوار کردیم ایشان را در خشکى به چهارپایان و در دریا به کشتیها. وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ: و روزى فرمودیم ایشان را از غذاها و آبهاى لذیذ پاکیزه. نزد بعضى مراد روزى حلال است و به روایت حضرت باقر علیه السّلام « تفسیر برهان، جلد 2، صفحه 428» مراد به رزق طیّب، علم مىباشد.
وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِیلًا: و برترى دادیم ایشان را بر بسیارى از آنانکه آفریدهایم برترى عظیمى در علو و ادراکات و کمالات.
بیان: فرق تکریم و تفضیل: 1- تکریم شامل نعم دنیا، و تفضیل شامل نعم آخرت باشد. 2- تکریم نعمتى است که صحت یابد به آن تکلیف مانند عقل و نطق و تمیز؛ و تفضیل به سبب تکلیفى است که موجب شود رسیدن به درجات را. 3- تکریم اخبار است از انعام، و لکن تفضیل اخبار است از آنچه سبب برترى باشد از غیر؛ و لذا رتبه اعلى و ادنى در آن محقق شود.
تنبیه: بعضى استدلال کردهاند بر افضلیت ملائکه بر انبیاء به اینکه: باید جمعى باشند که بشر افضل از آنها نباشد تا فرمایش (عَلى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا) صادق آید، و آن طایفه ملائکه هستند.
اما جواب: آن که اولا: مراد به لفظ «کثیر» در آیه عموم و جمیع باشد، چنانچه گویند (کثیرا ما یعمل فلان کذا و کثیرا ما یقول کذا) چون عادت او همیشه آن گفتار و کردار باشد. ایضا- آیه شریفه (هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیاطِینُ.
الى قوله- وَ أَکْثَرُهُمْ کاذِبُونَ) « شعراء آیه 221 الى 224» مراد تمام شیاطین هستند.
ثانیا: آن که حق تعالى در آیه اکرام و تفضیل تمام بنى آدم فرمود، و ما نگفتیم همه بنى آدم از ملائکه افضلند، بلکه عده خاصى ثالثا: بر فرض تسلیم در این تفضیل بر ملائکه، مراد آدمیانى مىباشند که پیغمبر نیستند و افضلیت انبیاء بر ملائکه به ادله دیگر است.
رابعا: مراد تفضیل به ثواب نیست، بلکه مراد افضلیت به نعم باشد.
خامسا: بر فرض تسلیم، مراد تفضیل زیادتى ثواب و لفظ «من» در قوله (مِمَّنْ خَلَقْنا) افاده تبعیض نماید، پس ممتنع نیست جنس ملائکه افضل از جنس بنى آدم باشد، زیرا فضل در ملائکه عام است نسبت به همه، یا اکثر، و لکن فضل در بنى آدم مختص به قلیلى باشد.