إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُبَارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ *فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ ﴿دخان/3و4﴾ [که] ما آن را در شبى فرخنده نازل کردیم [زیرا] که ما هشداردهنده بودیم. در آن شب که هر امری بر طبق حکمت خداوند تنظیم میگردد.
امام صادق (علیه السّلام):
تقدیر امور [و سرنوشتها] در شب قدر، یعنی شب نوزدهم، تحکیم آن در شب بیست و یکم، و امضا [ی آن] در شب بیست و سوم [صورت می گیرد].
(وسائل الشیعه ، ج 7، ص 259)
تفسیر المیزان
” إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ” مراد از” لیله مبارکهاى که قرآن در آن نازل شده” شب قدر است، چون از آیه شریفه ” إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ این طور استفاده مىشود. و منظور از” مبارک بودن آن شب” این است که ظرفیت خیر کثیرى را داشت، چون” برکت” به معناى” خیر کثیر” است، و قرآن خیر کثیرى است که در آن شب نازل گشت، و رحمت واسعهاى است که دامنهاش همه خلق را گرفت، هم چنان که خودش فرموده:” وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ” « تو چه مىدانى شب قدر چیست؟ شب قدر از هزار شب بهتر است. سوره قدر، آیه 3.».
از ظاهر لفظ آیه چنین برمىآید که شب مزبور یکى از شبهایى است که در روى زمین دور مىزند، و از ظاهر جمله” فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ” با در نظر داشتن اینکه صیغه مضارع (یفرق) استمرار را مىرساند، فهمیده مىشود که شب مزبور همواره در روى کره زمین تکرار مىشود. و از ظاهر جمله” شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ” « ماه رمضان که قرآن در آن نازل شد. سوره بقره، آیه 185.» چنین برمىآید که مادامى که ماه رمضان در کره زمین تکرار مىشود، آن شب نیز تکرار مىشود، پس نتیجه مىگیریم که شب مزبور همهساله تکرار مىشود، و در هر سال قمرى در ماه رمضان همان سال یک بار تکرار مىگردد.
و اما اینکه شب قدر کدامیک از شبهاى رمضان است؟ از آیات قرآن کریم چیزى نمىتوان استفاده کرد، ولى در روایات تعیین شده که- ان شاء اللَّه- در بحث روایتى آینده از نظر شما خواهد گذشت.
[مقصود از نزول کتاب در” شبى مبارک” و بیان عدم منافات بین انزال (نزول دفعى) قرآن و تنزیل (نزول تدریجى) آن]
و مراد از” نازل شدن کتاب در شبى مبارک” به طورى که از ظاهر آیه” إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ” و از آیه” إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ” و از آیه” شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ” استفاده مىشود نزول تمامى قرآن کریم است، (چون در همه این آیات تعبیر به” انزال” شده که به معناى نازل شدن یک باره است).
پس دیگر نباید اشکال شود به اینکه آیه شریفه” وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُکْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِیلًا” « و قرآنى که ما آن راى قسمت قسمت کردیم تا آن راى به تدریج براى مردم بخوانى (و به همین منظور) به تدریج نازلش کردیم. سوره اسرى، آیه 106.» مىرساند که قرآن به تدریج نازل شده. و همچنین آیه” وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً کَذلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَکَ وَ رَتَّلْناهُ تَرْتِیلًا” « آنها که کافر شدند گفتند: چرا قرآن یکباره بر او نازل نشد. آرى، نازل نشد تا ما به این وسیله دلت را آرامش دهیم، و به تدریج برایت بخوانیم. سوره فرقان، آیه 32.» که از ظاهر آن دو برمىآید قرآن به تدریج نازل شده، و آیاتى دیگر مؤید آن است، مانند آیه” فَإِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْکَمَةٌ” و آیه” وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ” و نیز آیاتى دیگر و همچنین روایات بسیارى که متضمن شان نزول آیات است.
براى اینکه ممکن است بگوییم که قرآن کریم دو نوبت نازل شده، بار اول تمامى آن در یک نوبت، و این در ماه رمضان و در شب قدر که یکى از شبهاى رمضان است. و بار دوم، به تدریج و قسمت قسمت در طول بیست و سه سال نبوت و دعوت رسول خدا (ص).
و لیکن مطلبى که سزاوار نیست در آن تردید شود این است که قرآن کریم که مرکب از سورهها و آیاتى است، با اختلافى که بر حسب موارد شخصى و جزئى نزولش در سیاق آن هست، با این احتمال که یک دفعه نازل شده باشد سازگار نیست، براى اینکه آیاتى که در باره وقایع شخصى و حوادث جزئى نازل شده، ارتباط کامل با زمان و مکان و اشخاص و احوال خاصهاى دارد که در باره آن اشخاص و آن احوال و در آن زمان و مکان نازل شده، و معلوم است که چنین آیاتى صادق و درست درنمىآید، مگر آنکه زمان و مکانش برسد، و واقعهاى که در بارهاش نازل شده رخ بدهد، به طورى که اگر از آن زمانها و مکانها و وقایع خاصه صرفنظر شود، و فرض شود که قرآن یک باره نازل شده، آن وقت قهرا موارد آن آیات حذف مىشود، و دیگر بر آنها تطبیق نمىکند، پس ممکن نیست احتمال بدهیم که قرآن کریم به همین هیئت که هست دو بار نازل شده یک بار دفعة و یک جا، و بار دیگر به تدریج.
پس اگر بخواهیم بگوییم دو بار نازل شده، لازم مىشود که قائل به فرق بین این دو دفعه به اجمال و تفصیل بشویم، همان اجمال و تفصیلى که آیه شریفه” کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ” « کتابى که آیاتش نخست در هم فشرده بود، و سپس از ناحیه خداى حکیم خبیر قسمت قسمت شده است. سوره هود، آیه 1.» و آیه ” إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ” « ما آن را قرآنى عربى کردیم، باشد که شما در آن تعقل کنید، و آن قبلا در ام الکتاب نزد ما بود، و مقامى والا و حکیم داشت. سوره زخرف، آیه 3 و 4.» بدان اشاره مىکند، که بحثش در تفسیر سوره هود و زخرف گذشت، و گفتیم که احکام و تفصیل چه معنایى دارد.
بعضى از مفسرین گفتهاند: مراد از” نزول کتاب در لیله مبارکه” این است که ابتداى نزول تدریجىاش در شب قدر در ماه رمضان بوده. و خلاصه، ابتداى نزول قرآن سوره علق و یا سوره حمد بوده که در شب قدر واقع شده.
از این گفتار به خوبى پیدا است که گوینده آن معتقد بوده که بین نازل شدن قرآن یکباره در شب قدر، و بار دیگر به تدریج- که آیات سابق بر آن دلالت دارند- منافات وجود دارد، و حال آنکه خواننده عزیز متوجه شد که هیچ منافاتى در کار نیست.
علاوه بر اینکه خواننده محترم توجه دارد که این تفسیر خلاف ظاهر آیات است.
بعضى دیگر گفتهاند: قرآن یک نوبت تمامیش به آسمان دنیا نازل شده، و آن در شب قدر بوده، و سپس از آسمان دنیا به تدریج و در طول بیست و سه سال دعوت رسول خدا (ص) به زمین نازل شده.
و این تفسیر از اخبارى استفاده شده که در تفسیر آیاتى وارد شده که مىرساند قرآن یک دفعه نازل شده- که ان شاء اللَّه- آن روایات در بحث روایتى آینده از نظر خواننده خواهد گذشت.
” إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ”- این جمله در جاى تعلیل قرار گرفته، و دلالت دارد بر اینکه خداى تعالى قبل از این انذار هم، بطور مستمر انذار مىکرده، و این خود دلالت دارد بر اینکه نزول قرآن از ناحیه خداى سبحان چیز نوظهورى نیست، چون قرآن یک انذار است، و انذار سنت همیشگى خداى تعالى است که همواره در امتهاى گذشته از طریق وحى به انبیاء و رسولان جریان داشته، و دائما انبیایى را مبعوث مىکرده تا بشر را انذار کنند.
[مراد از جدا شدن هر امر حکیم در شب قدر (فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ)]
” فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ” ضمیر در” فیها” به” لیلة” برمىگردد. و” فرق”- که ماده اصلى” یفرق” است- به معناى جدا کردن چیزى از چیز دیگر است، به طورى که از یکدیگر متمایز شوند. و در مقابل این معنا کلمه” احکام” قرار دارد. پس امر حکیم عبارت است از امرى که الفاظش ازیکدیگر متمایز نباشد، و احوال و خصوصیاتش متعین نباشد، هم چنان که آیه” وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ” نیز به این معنا اشاره دارد.
بنا بر این، امور به حسب قضاى الهى داراى دو مرحلهاند، یکى اجمال و ابهام، و دیگر مرحله تفصیل.” شب قدر” هم بطورى که از آیه” فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ” برمىآید، شبى است که امور از مرحله احکام و ابهام به مرحله فرق و تفصیل بیرون مىآیند. و از جمله امور یکى هم قرآن کریم است، که در شب قدر از مرحله احکام درآمده، و نازل مىشود، (یعنى در خور فهم بشر مىگردد).
و چه بسا که خداى سبحان پیامبر خود را به جزئیات حوادثى که به زودى در زمان دعوت او در هنگام نزول هر آیه و یا آیات و یا سوره رخ مىدهد خبر داده، و نیز آگاه کرده که در باره هر حادثه آیه یا آیاتى نازل مىشود، و از همین جهت هر پیشامدى مىکرده، منتظر بوده آیه و یا آیاتى در باره آن نازل شود، پس در حقیقت قرآن یک بار دفعة و یکپارچه بر او نازل شده، و یک بار هم تدریجا و متفرق.
برگشت این وجه به این است که بگوییم رسول خدا (ص) قبل از آنکه قرآن بر زمین نازل شود، و در مرحله عین و خارج قرار گیرد، در مرحلهاى که داشت به قضاء تفصیلى نازل مىشد، بر آن اطلاع و اشراف داشت. و بنا بر این وجه، دیگر حاجتى نیست که دو مرحله را به عنوان مرحله اجمال و تفصیل که در وجه قبلى بود تقسیم کنیم.
و ظاهر گفتار بعضى از مفسرین این است که خواستهاند بگویند: مراد از جمله” فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ” تفصیل و جداسازى معارف و احکام و سایر جزئیاتى است که در قرآن بیان شده. ولى این حرف صحیح نیست، چون از ظاهر جمله” فِیها یُفْرَقُ” استمرار فهمیده مىشود. به عبارت سادهتر: از آن استفاده مىشود که همه امور حکیمه همهساله از یکدیگر جدا مىشود. پس مراد از امور حکیمه باید امور تکوینى باشد که در هر شب قدر بعد از احکام، تفریق و تقسیم مىشود. و اما معارف و احکام الهى معنا ندارد که همهساله تفریق و تقسیم شود، پس اگر مراد از تفریق، تفریق معارف بود، جا داشت بفرماید:” فیها فرق- در آن شب معارف و احکام فشرده قرآن تجزیه و تقسیم شد”.
بعضى دیگر گفتهاند: حکیم بودن امر، محکم کردن آن بعد از تجزیه و تفصیل است، نه محکم بودن آن قبل از تفصیل، و معنى جمله این است که: خداى تعالى در آن شب قضاى هر امرى را مىراند، و آن را محکم مىکند، که دیگر زیاده و نقصان و یا هیچ دگرگونگى دیگرى نپذیرد.
و لیکن از همه این وجوه روشنتر وجهى است که ما بیان کردیم