فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ (روم /30) پس تو مستقیم روی به جانب آیین پاک اسلام آور در حالی که از همه کیشها روی به خدا آری، و پیوسته از طریقه دین خدا که فطرت خلق را بر آن آفریده است پیروی کن که هیچ تغییری در خلقت خدا نباید داد، این است آیین استوار حق، و لیکن اکثر مردم (از حقیقت آن) آگاه نیستند.
فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً: پس بپاى دار روى خود را براى دین حق در حالتى که مایل باشى از همه ادیان به دین اسلام، یعنى بر جاده دین اسلام استقامت نما و پایدارى کن و توجهات و عمل خود را خالص گردان براى خداوند سبحان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
________________________________________
تنبیه: آیه شریفه تمثیل است براى اقبال و ثبات بر دین اسلام و اهتمام و سعى بلیغ نمودن به آن، زیرا هر که به چیزى اهتمام نماید با تمام توجه و نظر و جدیت، روى مىآورد به آن؛ و خطاب گرچه به حضرت رسالت صلّى اللّه علیه و آله باشد، لکن مراد جمیع مکلفانند. و در وجه خطاب به رسول، تفخیم و تعظیم شأن اوست، زیرا آن سرور بهتر و پیشواى امت باشد، یعنى باید همه امت بر دین اسلام ثابت و راسخ شوند و به هیچوجه از آن روى برنگردانند و تمام توجهات و نظریات خود را مصروف به آن دارند.
فِطْرَتَ اللَّهِ: ملازم شوید خلقت خداى را که دین اسلام است، یا بر شما باد به خلقت الهى که دین اسلام مىباشد. الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها: آنچنان فطرتى که خلق فرمود مردمان را بر آن.
تنبیه: بزرگان در معنى آیه فرمودهاند: بر پاى دار وجه خود را براى دین اسلام که معرفت و توحید خداوند است، آنچنان معرفتى که خلق نموده است خداوند مردم را بر آن فطرت اصلیه. و مراد به «فطرت اللّه» همان فطرت اصلیهاى است که خلق نمود خداوند عالم همه موجودات را بر نوعى و طبعى که جبلّى همه آنهاست براى قبول نمودن دین خدا که معرفت اللّه و دین اسلام باشد آفرید، که اگر آنها را واگذارند به حالت خودشان هر آینه مفارقت این طریقه حقه را نمىنمایند. و اینکه عدول مىکنند به جهت تقلید پدران و مادران و پیروى اهل ضلالت است.
علامه مجلسى (رحمه اللّه) در جلد دوم بحار فرموده: آنچه ظاهر مىشود از اخبار اینست که: خداوند عالم قرار داده عقول خلق را بر توحید و اقرار به صانع عالم در خلق در وقت میثاق گرفتن از ایشان که یوم «الست» باشد، پس قلوب جمیع خلق مقرّ و معترفند به آنچه ذکر شد، و اگر انکار کنند، پس از روى عناد و تکبر و ضلال است « بحار الانوار، ج 3، ص 277»
زراره از حضرت باقر علیه السّلام در معنى آیه روایت نموده که «فطرهم اللّه على المعرفة» « تفسیر نور الثقلین، ج 4، ص 182، روایت 56.»
و حضرت رضا علیه السّلام روایت نموده از پدران گرام خود در آیه شریفه: هو لا اله الّا اللّه محمّد رسول اللّه و علىّ امیر المؤمنین « تفسیر قمى، ج 2، ص 155»
و بالجمله جبلّت و طبیعت مخلوقات مجبول و مفطور است بر اذعان و اعتراف به صانع، و لذا حق تعالى فرموده که اگر از کافران سؤال بنمائى کهکى آفریده است آسمانها و زمینها را، هر آینه گویند خدا آفریده است؛ و در مقام انکار و تعجب فرموده «أَ فِی اللَّهِ شَکٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ؟!!» « سوره ابراهیم آیه 10»
لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ: (نهى است در صورت نفى) یعنى تبدیل ندهید دین خداى را که براى شما مفطور و مخلوق گردانیده. 2- سزاوار نیست که تبدیل دهید فطرتى که خدا خلق فرموده. 3- آنکه هیچکس قادر نیست که تغییر دهد و محو و محق گرداند فطرت اصلیه الهیه را. 4- زمخشرى در کشاف گفته که فطرت به معنى خلقت است به دلیل «لا تبدیل لخلق اللّه» یعنى حق تعالى خلق بندگان فرموده در حالتى که قابل توحید و دین اسلام و غیر آن هستند، زیرا عقل و نظر صحیح ایجاب آن را نماید که اگر مردمان واگذاشته مىشدند به حال خود و فریب شیاطین انسى و جنى را نمىخوردند، هر آینه غیر دین اسلام را اختیار نمىکردند. 5- ابو مسلم گفته معنى آیه شریفه آنکه پیروى کنید از دین، آن چیزى را که دلالت مىکند بر آن فطرتى الهى که آن ابتداى خلق اشیاء و ترکیب و تصویر آنهاست؛ بر وجهى که دالّ است بر آنکه آنها را صانعى باشد قادر و عالم و حىّ و قدیم و واحد و بىشبیه و نظیر، هیچ تبدیلى نیست مر خلقت خداى را در دلالت به این معنى که فطرت بر وجهى است که دال است بر صانع حکیم و ممکن نیست کسى تبدیل آن نماید تا وجه استدلال باطل شود.
ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ: آن دینى و فطرتى که بندگان مأمورند به اقامه و استقامت بر آن دینى است مستوى و مستقیم که هیچ کجى و اعوجاجى در آن نیست. وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ: و لکن بیشتر مردمان نمىدانند استقامت آن را به سبب اعوجاج طبع و عدم تفکر و تدبر در آن.
تتمه: در مجمع البحرین حدیث مشهور بین فریقین: کلّ مولود یولد على الفطرة حتّى یکون ابواه یهوّدانه و ینصّرانه و یمجّسانه « مجمع البحرین، ج 3، ص 438»
عوالى اللئالى- قال النّبىّ صلّى اللّه علیه و آله: کلّ مولود یولد على الفطرة حتّى یکون ابواه یهوّدانه و ینصّرانه « عوالى اللئالى، ج 1، فصل 4، ص 35 »
سید مرتضى (رحمه اللّه) در کتاب «غرر و درر» این حدیث را ذکر و براى آن دو تأویل بیان فرموده:
اول- اینکه مراد از فطرت در اینجا «دین» و کلمه «على» به معنى «لام» است، پس معنى چنین شود که: هر مولودى متولد شود براى دین و به جهت دین، تا اینکه پدر و مادرش او را یهودى و نصرانى نمایند.
دوم- آنکه مراد فطرت، خلقت باشد و کلمه على به معنى خود، پس معنى آنکه هر مولودى متولد شود بر خلقت داله بر وحدانیت الهى و بندگى او و ایمان به او، تا آنکه پدر و مادر او را یهودى و نصرانى نمایند، زیرا اولاد بیشتر اوقات نشو و نما کند بر مذهب پدران خود و الفت یابد به دین و کیش آنان. و غرض حدیث شریف تنزیه ذات الهى است از گمراهى و کفر بندگان « امالى ، ج 2، مجلس 56، ص 85»