• 021-88565521
  • info@tedco.co

ازدواج، امریست که مورد توجه خداوند است

ازدواج، امریست که مورد توجه خداوند است

ازدواج، امریست که مورد توجه خداوند است

وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا ﴿روم/۲۱﴾ و از نشانه‏ هاى او اینکه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفرید

امام صادق علیه السلام :

کسی که مجردی را تزویج کند و امکان ازدواج او را فراهم نماید از کسانی است که در قیامت خداوند به آنان نظر لطف می کند.
(وسائل الشیعه، ج 20، ص 45)
تفسیر نمونه
دومین آیه مورد بحث نیز بخش دیگرى از آیات انفسى را که در مرحله بعد از آفرینش انسان قرار دارد مطرح کرده مى‏فرماید:” دیگر از نشانه‏هاى خدا این است که از جنس خودتان همسرانى براى شما آفرید تا در کنار آنها آرامش بیابید” (وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها).


و از آنجا که ادامه این پیوند در میان همسران خصوصا، و در میان همه انسانها عموما، نیاز به یک جاذبه و کشش قلبى و روحانى دارد به دنبال آن اضافه مى‏کند:” و در میان شما مودت و رحمت آفرید” (وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً).
و در پایان آیه براى تاکید بیشتر مى‏فرماید:” در این امور نشانه‏هایى است براى افرادى که تفکر مى‏کنند” (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ).
جالب اینکه قرآن در این آیه هدف ازدواج را سکونت و آرامش قرار داده است، و با تعبیر پر معنى” لتسکنوا” مسائل بسیارى را بیان کرده و نظیر این تعبیر در آیه 189 سوره اعراف نیز آمده است.
به راستى وجود همسران با این ویژگیها براى انسانها که مایه آرامش زندگى آنها است یکى از مواهب بزرگ الهى محسوب مى‏شود.
این آرامش از اینجا ناشى مى‏شود که این دو جنس مکمل یکدیگر و مایه شکوفایى و نشاط و پرورش یکدیگر مى‏باشند بطورى که هر یک بدون دیگرى ناقص است، و طبیعى است که میان یک موجود و مکمل وجود او چنین جاذبه نیرومندى وجود داشته باشد.
و از اینجا مى‏توان نتیجه گرفت آنها که پشت پا به این سنت الهى مى‏زنند وجود ناقصى دارند، چرا که یک مرحله تکاملى آنها متوقف شده (مگر آنکه به راستى شرائط خاص و ضرورتى ایجاب تجرد کند).
به هر حال این آرامش و سکونت هم از نظر جسمى است، و هم از نظر روحى هم از جنبه فردى و هم اجتماعى.
بیماریهایى که به خاطر ترک ازدواج براى جسم انسان پیش مى‏آید قابل انکار نیست.
همچنین عدم تعادل روحى و ناآرامیهاى روانى که افراد مجرد با آن دست به گریبانند کم و بیش بر همه روشن است.
از نظر اجتماعى افراد مجرد کمتر احساس مسئولیت مى‏کنند و به همین جهت انتحار و خودکشى در میان مجردان بیشتر دیده مى‏شود، و جنایات هولناک نیز از آنها بیشتر سرمى‏زند.
هنگامى که انسان از مرحله تجرد گام به مرحله زندگى خانوادگى مى‏گذارد شخصیت تازه‏اى در خود مى‏یابد، و احساس مسئولیت بیشترى مى‏کند و این است معنى احساس آرامش در سایه ازدواج.
و اما مساله” مودت” و” رحمت” در حقیقت” ملاط” و” چسب” مصالح ساختمانى جامعه انسانى است، چرا که جامعه از فرد فرد انسانها تشکیل شده همچون ساختمان عظیم و پرشکوهى که از آجرها و قطعات سنگها تشکیل مى‏گردد.
اگر این افراد پراکنده، و آن اجزاء مختلف، با هم ارتباط و پیوند پیدا نکنند” جامعه” یا” ساختمانى” به وجود نخواهد آمد.
آن کس که انسان را براى زندگى اجتماعى آفریده این پیوند و ربط ضرورى را نیز در جان او ایجاد کرده است.
فرق میان” مودت” و” رحمت” ممکن است از جهات مختلفى باشد:
1-” مودت” انگیزه ارتباط در آغاز کار است، اما در پایان که یکى از دو همسر ممکن است ضعیف و ناتوان گردد و قادر بر خدمتى نباشد” رحمت” جاى  آن را مى‏گیرد.
2-” مودت” در مورد بزرگترها است که مى‏توانند نسبت بهم خدمت کنند اما کودکان و فرزندان کوچک در سایه” رحمت” پرورش مى‏یابند.
3-” مودت” غالبا جنبه متقابل دارد، اما رحمت یک جانبه و ایثارگرانه است، زیرا براى بقاء یک جامعه گاه خدمات متقابل لازم است که سرچشمه آن مودت است و گاه خدمات بلاعوض که نیاز به ایثار و” رحمت” دارد.
البته آیه مودت و رحمت را میان دو همسر بیان مى‏کند ولى این احتمال نیز وجود دارد که تعبیر” بینکم” اشاره به همه انسانها باشد، که دو همسر یکى از مصادیق بارز آن محسوب مى‏شوند، زیرا نه تنها زندگى خانوادگى که زندگى در کل جامعه انسانى بدون این دو اصل یعنى” مودت” و” رحمت” امکان‏پذیر نیست، و از میان رفتن این دو پیوند، و حتى ضعف و کمبود آن، مایه هزاران بدبختى و ناراحتى و اضطراب اجتماعى است.
آخرین آیه مورد بحث معجونى از آیات آفاقى و انفسى است: نخست به مساله خلقت آسمانها و زمین اشاره کرده مى‏گوید:” از نشانه‏هاى بزرگ خدا آفرینش آسمانها و زمین است” (وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السماوات و الارض).
آسمانها با آن همه کرات، با آن همه منظومه‏ها و کهکشانها، آسمانهایى که اندیشه بلندپرواز انسان از درک عظمت آن عاجز و فکر از مطالعه آن خسته مى‏شود و هر قدر علم و دانش انسان پیش مى‏رود نکته‏هاى تازه‏اى از عظمتش آشکار مى‏گردد.
یک روز بود که انسان کواکب آسمان را همین تعدادى مى‏دانست که با چشم دیده مى‏شود (دانشمندان آنچه را با چشم غیر مسلح دیده مى‏شود حدود پنج الى ششهزار احصاء کرده‏اند).
اما هر قدر تلسکوپهاى قویتر و عظیمترى ساخته شد عظمت و کثرت ستارگان آسمان فزونتر گردید، تا آنجا که امروز معتقدند تنها کهکشان ما که یکى از انبوه کهکشانهاى آسمان است بیش از یکصد میلیون ستاره دارد که خورشید ما با عظمت خیره کننده‏اش یکى از ستارگان متوسط آن محسوب مى‏شود!، و تنها خدا مى‏داند که در همه کهکشانها که تعداد آنها بر هیچکس روشن نیست چقدر ستاره وجود دارد.
همچنین هر قدر علوم طبیعى، زمین‏شناسى، گیاه‏شناسى، حیوانشناسى و علم تشریح و فیزیولوژى و روانشناسى و روانکاوى پیشرفت مى‏کند عجائب تازه‏اى در باره آفرینش زمین کشف مى‏شود که هر یک آیتى از آیات عظمت خدا است.
سپس به یکى از آیات بزرگ انفسى سخن را منتقل ساخته مى‏گوید:” اختلاف زبانها و رنگهاى شما نیز از آیات عظمت او است”! (وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوانِکُمْ).
بى شک زندگى اجتماعى بشر بدون” شناخت افراد و اشخاص” ممکن نیست که اگر یک روز همه انسانها یک شکل و یک قیافه و داراى یک قد و قواره باشند در همان یک روز شیرازه زندگى آنها بهم مى‏ریزد، نه پدر و فرزند و همسر از بیگانه شناخته مى‏شوند، و نه مجرم از بیگناه، بدهکار از طلبکار، فرمانده از فرمانبر و رئیس از مرءوس، و میزبان از مهمان، دوست از دشمن شناخته نمى‏شود و چه جنجال عجیبى بر پا خواهد شد! اتفاقا گاهى این مساله در مورد برادران دوقلو که از هر نظر شباهت با هم دارند پیش مى‏آید و چه مشکلاتى در برخورد مردم و مناسبات با آنها روى مى‏دهد تا آنجا که شنیده‏ایم گاهى یکى از برادران دو قلوى همرنگ و هم شکل، بیمار بوده و مادر دارو را به دیگرى داده است! لذا براى سازمان یافتن اجتماع بشر خداوند صداها و رنگها را مختلف قرار داده است.                       
به گفته” فخر رازى” در ذیل آیه مورد بحث، شناسایى انسان نسبت به انسان یا باید از طریق” چشم” حاصل شود یا به وسیله” گوش”، خداوند براى تشخیص چشم رنگها و صورتها و شکلها را مختلف آفریده، و براى تشخیص گوش اختلاف آوازها و آهنگهاى صدا را ایجاد کرده است، بطورى که در تمام جهان نمى‏توان دو انسان را پیدا کرد که از نظر چهره و آهنگ صدا از تمام جهات یکسان باشند یعنى صورت انسان که عضو کوچکى است و آهنگ صداى انسان که موضوع ساده‏اى است به قدرت پروردگار به میلیاردها شکل مختلف در مى‏آید و این از آیات عظمت او است.
البته این احتمال نیز وجود دارد- و بعضى از مفسران بزرگ به آن اشاره کرده‏اند- که اختلاف السنه به معنى اختلاف زبانها از قبیل عربى و فارسى و مانند آن باشد، و اختلاف رنگها اشاره به اختلاف نژادها که هر نژادى رنگى دارد.
ولى مى‏توان معنى وسیعى از کلمه” اختلاف” استفاده کرد که شامل این تفسیر و تفسیر ما قبل آن هر دو شود، و به هر معنى این تنوع خلقت شاهد عظمت و قدرت او است.
” فرید وجدى” در” دائرة المعارف” خود از قول” نیوتن” دانشمند معروف غربى چنین نقل مى‏کند که مى‏گوید:” در باره آفریدگار جهان و خداوند هرگز شک نکنید، زیرا معقول نیست ضرورت و علت و معلول فاقد شعور به تنهایى رهبر وجود باشد، چون ضرورت کور و یکسان در هر مکان و هر زمان متصور نیست که اینهمه کائنات متنوع و موجودات رنگارنگ از او صادر گردد، و ممکن نیست که وجود با نظام و ترتیب اجزائش و تناسبهاى لازم و هماهنگ با تغییرات زمان و مکان ظاهر گردد، بلکه همه این امور حتما باید از مبدئى سرچشمه گرفته باشد که داراى علم و حکمت و اراده است”
قرآن در پایان آیه فوق مى‏گوید:” در این امور نشانه‏هایى است براى عالمان و اندیشمندان” (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْعالِمِینَ).
چرا که آنها بیش از هر کس از این اسرار آگاه مى‏شوند.