مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا ﴿مائده/۳۲﴾ هر کس انسانی را از مرگ رهائی بخشد چنان است که گوئی همه مردم را زنده کرده است
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم):
کسی که یک روز و یک شب پرستاری بیماری را به عهده بگیرد، خداوند او را با ابراهیم خلیل علیه السلام محشور می کند
(مکارم الأخلاق ؛ ج 1 , ص 424)
تفسیر نمونه
مفسران در اینجا پاسخهاى زیادى دادهاند. در تفسیر” تبیان” شش پاسخ و در” مجمع البیان” پنج پاسخ و در” کنز العرفان” چهار پاسخ به آن داده شده است ولى پارهاى از آنها از معنى آیه بسیار دور است.
آنچه مىتوان در پاسخ سؤال فوق گفت این است که: قرآن در این آیه یک حقیقت اجتماعى و تربیتى را بازگو میکند زیرا:
اولا- کسى که دست به خون انسان بىگناهى مىآلاید در حقیقت چنین آمادگى را دارد که انسانهاى بىگناه دیگرى را که با آن مقتول از نظر انسانى و بىگناهى برابرند مورد حمله قرار دهد و بقتل برساند، او در حقیقت یک قاتل است و طعمه او انسان بىگناه، و میدانیم تفاوتى در میان انسانهاى بىگناه از این نظر نیست، همچنین کسى که بخاطر نوعدوستى و عاطفه انسانى، دیگرى را از مرگ نجات بخشد این آمادگى را دارد که این برنامه انسانى را در مورد هر بشر دیگرى انجام دهد، او علاقمند به نجات انسانهاى بىگناه است و از این نظر براى او این انسان و آن انسان تفاوت نمىکند و با توجه به اینکه قرآن مىگوید” فَکَأَنَّما …” استفاده مىشود که مرگ و حیات یک نفر اگر چه مساوى با مرگ و حیات اجتماع نیست اما شباهتى به آن دارد.
ثانیا- جامعه انسانى در حقیقت یک واحد بیش نیست و افراد آن همانند اعضاى یک پیکرند، هر لطمهاى به عضوى از اعضاى این پیکر برسد اثر آن کم و بیش در سائر اعضاء آشکار میگردد زیرا یک جامعه بزرگ از افراد تشکیل شده و فقدان یک فرد خواهناخواه ضربهاى به همه جامعه بزرگ انسانى است.
فقدان او سبب مىشود که به تناسب شعاع تاثیر وجودش در اجتماع محلى خالى بماند، و زیانى از این رهگذر دامن همه را بگیرد، همچنین احیاى یک نفس سبب احیاى سائر اعضاى این پیکر است، زیرا هر کس به اندازه وجود خود در ساختمان مجتمع بزرگ انسانى و رفع نیازمندیهاى آن اثر دارد بعضى بیشتر و بعضى کمتر.
و اگر در بعضى از روایات میخوانیم که مجازات چنین انسانى در قیامت مجازات کسى است که همه انسانها را کشته اشاره بهمین است نه اینکه از هر جهت مساوى یکدیگر باشند و لذا در ذیل همین روایات مىخوانیم اگر تعداد بیشترى را بکشد مجازات او همان نسبت مضاعف شود! از این آیه اهمیت مرگ و حیات یک انسان از نظر قرآن کاملا آشکار مىشود، و با توجه به اینکه این آیات در محیطى نازل گردید که خون بشر مطلقا در آن ارزشى نداشت عظمت آن آشکارتر میگردد.
قابل توجه اینکه در روایات متعددى وارد شده است که آیه اگر چه مفهوم ظاهرش مرگ و حیات مادى است اما از آن مهمتر مرگ و حیات معنوى یعنى گمراه ساختن یک نفر یا نجات او از گمراهى است. کسى از امام صادق ع تفسیر این آیه را پرسید، امام فرمود:
” من حرق او غرق- ثم سکت- ثم قال تاویلها الاعظم ان دعاها فاستجاب له”:
یعنى منظور از” کشتن” و” نجات از مرگ” که در آیه آمده نجات از آتشسوزى یا غرقاب و مانند آن است، سپس امام سکوت کرد و بعد فرمود:
تاویل اعظم و مفهوم بزرگتر آیه این است که دیگرى را دعوت به سوى راه حق یا باطل کند و او دعوتش را بپذیرد «1».
سؤال دیگرى که در آیه باقى مىماند این است که چرا نام بنى اسرائیل بخصوص در این آیه آمده؟ با اینکه مىدانیم حکم مزبور اختصاصى به آنها ندارد.
در پاسخ مىتوان گفت ذکر نام بنى اسرائیل به خاطر آن است که مسئله قتل و خونریزى مخصوصا قتلهایى که از حسد و تفوقطلبى سرچشمه مىگیرد در میان آنها فراوان بوده است، و هم اکنون نیز قربانیان بىگناهى که به دست آنها کشته مىشوند رقم بزرگى را تشکیل مىدهند، به همین جهت نخستین بار این حکم الهى در برنامههاى آنها گنجانیده شد! و در پایان آیه: اشاره به قانون شکنى بنى اسرائیل کرده میفرماید:
” پیامبران ما با دلائل روشن براى ارشاد آنها آمدند ولى بسیارى از آنها قوانین الهى را در هم شکستند و راه اسراف را در پیش گرفتند”.
(وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَیِّناتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِکَ فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ).
باید توجه داشت که: اسراف در لغت، معنى وسیعى دارد که هر گونه تجاوز و تعدى از حد را شامل مىشود اگر چه غالبا در مورد بخششها و هزینهها و مخارج به کار مىرود.
__________________________________________________
چه صفایی چه هوایی چه دلی داشت زمین
شور میداد ز حال خوش خود بالا را
چشمهایی به روی چشم دگر وا شد و بعد
دل مجنون کسی برد دل لیلا را
بین آغوش برادر چقدر آرام است
چقدر ناز ربودست دل بابا را
گوییا بار دگر حضرت پیغمبر دید
عکسی از ماه رخ کودکی زهرا را
زینت خانه مهتاب به دنیا آمد
زینب حضرت ارباب به دنیا آمد