خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجاً لِتَسْکُنُوا اِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً الروم – 21 همسرانی از جنس خود شما برای شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) :
بهترین شما کسى است که براى خانواده اش بهتر باشد، و من از همه شما براى خانواده ام بهترم، زنان را گرامى نمى دارد، مگر انسان بزرگوار و به آنان اهانت نمى کند مگر شخص پَست و بى مقدار.
(نهج الفصاحه ص472 ح 1520)
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ مِن آیاتِهِ أَن خَلَقَ لَکُم مِن أَنفُسِکُم أَزواجاً لِتَسکُنُوا إِلَیها وَ جَعَلَ بَینَکُم مَوَدَّةً وَ رَحمَةً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَّرُونَ «21/ روم»
و از جمله آیات قدرت الهی اینکه خلق فرمود از نفوس شما ازواج و زنهایی که آرام گیرید و سکونت نفس پیدا کنید به آنها و بین شما و ازواج شما قرار داد و جعل فرمود دوستی و رحمت به یکدیگر.
بدرستی که در اینکه، آیات بسیاری است از برای قومی که تفکر کنند.
وَ مِن آیاتِهِ بیان یک قسمت از آیات الهی.
أَن خَلَقَ لَکُم مِن أَنفُسِکُم أَزواجاً اولا خلقت حوا از فاضل طینت آدم بوده و ثانیا نساء از نطفه رجال. چه قدرت نمایی که یک نطفه بسا ذکور و بسا اناث میآورد که در بسیاری از خصوصیات تفارق دارند، از حیث عورت و رحم و مشیمة و ثدی و قوه و ضعف، و ثالثا متشاکل یکدیگر و از یک جنس بودند، یک زبان و یک قوی.
لِتَسکُنُوا إِلَیها زوج و زوجه، انس به یکدیگر و الفت بین اینکه دو و سکون و اطمینان بین آنها با اینکه هیچگونه انتساب رحمی یا شغلی یا معاشرتی بین آنها نبوده، بلکه بسا از یک شهر و یک محله و یک مملکت هم نیستند.
وَ جَعَلَ بَینَکُم بین زوج و زوجه دوستی و وداد و علاقه و دلبستگی.
مَوَدَّةً وَ رَحمَةً احسان به یکدیگر، خدمت به یکدیگر، دلسوز یکدیگر حتی بسا بر خود مقدم میدارد: هُنَّ لِباسٌ لَکُم وَ أَنتُم لِباسٌ لَهُنَّ (سوره بقره آیه 187).
إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَّرُونَ انسان بالاترین عباداتش تفکر در آثار قدرت الهی و در عواقب امور و در پیشامدهای عالم آخرت است که فرمود:
«تفکر ساعة خیر من عبادة ستین سنة»
و در بعضی اخبار
«سبعین سنة» یک ساعت فکرکردن، از هفتاد سال عبادت بالاتر است. الرسالهفى الاحادیث النبویه، ص 178
………………………………………………………………………………
گل رخسار زیبایت بهاری می کند ما را
هوایت در عطش چون رود،جاری می کند ما را
بهارا گوشه ی چشمی که در کنج قفس حتی
همان یک شاخه ی گل هم قناری می کندما را
به مصرت یوسف زهرا ندیدیم و چرا عشقت
به کنعان همچو مجنون صحاری می کند ما را
چه داری ای گل نرگس به چشم آشنا خیزت
که از اندیشه ی پائیز، عاری می کند ما را
خودم آرام میگیرم، ولی این دل دلِ عاشق
سراپا شعله ای از بیقراری می کند ما را
یقین دارم که هُرم دستهای مهربان تو
به شبهای زمستان،سخت یاری می کند ما را
عجب فصلی ست فصل انتظار دیدن رویت
که حتی در زمستان هم بهاری می کند ما را