الصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیرًا وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا ﴿احزاب/۳۵﴾ مردان و زنان فروتن، و مردان و زنان صدقه دهنده، و مردان و زنان روزه دار، و مردان و زنان حفظ کننده خود از پلیدی های جنسی، و مردان و زنانی که بسیار یاد خدا می کنند، آمرزش و پاداشی بزرگ آماده کرده است.
رسو ل اللّه(ص):مَنِ انسَلَخَ مِن شَهرِ رَمَضانَ ولَم یُغفَر لَهُ فَلا غَفَرَ اللّهُ لَهُ .[ الإقبال : ج ۱ ص ۴۵۴ .]
هر کس از ماه رمضان بیرون آید ، ولى آمرزیده نشود ، خدا او را نیامرزد!
امام صادق (علیه السّلام ):
آنگاه که روزه می گیری باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه دار باشند.«یعنی از گناهان پرهیز کند.»
(کافی ج 4 ص 87)
تفسیر نمونه
مردان مسلمان و زنان مسلمان” (إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِماتِ).
” و مردان مؤمن و زنان مؤمنه” (وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ).
” و مردانى که مطیع فرمان خدا هستند و زنانى که از فرمان حق اطاعت مىکنند” (وَ الْقانِتِینَ وَ الْقانِتاتِ).
گرچه بعضى از مفسران،” اسلام” و” ایمان” را در آیه فوق به یک معنى گرفتهاند، ولى پیدا است که این تکرار نشان مىدهد منظور از آنها دو چیز متفاوت است، و اشاره به همان مطلبى است که در آیه 14 سوره حجرات آمده: قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ:
” اعراب گفتند ما ایمان آوردهایم، بگو: هنوز ایمان نیاوردهاید، بلکه بگوئید اسلام آوردهایم، و ایمان هنوز در اعماق قلب شما نفوذ نکرده است”!.
اشاره به اینکه اسلام همان اقرار به زبان است که انسان را در صف مسلمین قرار مىدهد، و مشمول احکام آنها مىکند، ولى ایمان تصدیق به قلب و دل است.
در روایات اسلامى نیز به همین تفاوت اشاره شده است.
در روایتى چنین مىخوانیم:” یکى از یاران امام صادق ع در باره” اسلام” و” ایمان” از آن حضرت سؤال کرد و پرسید آیا اینها با هم مختلفند؟
امام در پاسخ فرمود: آرى، ایمان با اسلام همراه است، اما اسلام ممکن است همراه ایمان نباشد”.
او توضیح بیشتر خواست امام ع فرمود:
الاسلام شهادة ان لا اله الا اللَّه و التصدیق برسول اللَّه صلى علیه و آله و سلم، به حقنت الدماء، و علیه جرت المناکح و المواریث، و على ظاهره جماعة الناس، و الایمان الهدى و ما یثبت فى القلوب من صفة الاسلام، و ما ظهر من العمل به:
” اسلام شهادت به توحید و تصدیق به رسالت پیامبر است، هر کس اقرار به این دو کند جانش (در پناه حکومت اسلامى) محفوظ خواهد بود، و ازدواج مسلمانان با او جایز، و مىتواند از مسلمین ارث ببرد، و گروهى از مردم مشمول همین ظاهر اسلامند، اما” ایمان” نور هدایت و حقیقتى است که در دل از وصف اسلام جاى مىگیرد، و اعمالى است که به دنبال آن مىآید” .
” قانت” از ماده” قنوت” چنان که قبلا هم گفتهایم به معنى اطاعت توأم با خضوع است، اطاعتى که از ایمان و اعتقاد سر زند، و این اشاره به جنبههاى عملى و آثار ایمان مىباشد.
سپس به یکى دیگر از مهمترین صفات مؤمنان راستین، یعنى حفظ زبان پرداخته مىگوید:” و مردان راستگو و زنان راستگو” (وَ الصَّادِقِینَ وَ الصَّادِقاتِ).
از روایات اسلامى استفاده مىشود که استقامت و درستى ایمان انسان به استقامت و درستى زبان او است:
لا یستقیم ایمان امرء حتى یستقیم قلبه، و لا یستقیم قلبه حتى یستقیم لسانه:
” ایمان انسان به درستى نمىگراید تا قلبش درست شود، و قلبش درست نمىشود تا زبانش درست شود”!
و از آنجا که ریشه ایمان، صبر و شکیبایى در مقابل مشکلات است، و نقش آن در معنویات انسان همچون نقش” سر” است در برابر” تن”، پنجمین وصف آنها را این گونه بازگو مىکند:” و مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا” (وَ الصَّابِرِینَ وَ الصَّابِراتِ).
از طرفى مىدانیم یکى از بدترین آفات اخلاقى، کبر و غرور و حب جاه است،
و نقطه مقابل آن” خشوع”، لذا در ششمین توصیف مىفرماید:” و مردان با خشوع و زنان با خشوع” (وَ الْخاشِعِینَ وَ الْخاشِعاتِ).
گذشته از حب جاه، حب مال، نیز آفت بزرگى است، و اسارت در چنگال آن، اسارتى است دردناک، و نقطه مقابل آن انفاق و کمک کردن به نیازمندان است، لذا در هفتمین توصیف مىگوید:” و مردان انفاقگر و زنان انفاق کننده” (وَ الْمُتَصَدِّقِینَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ).
گفتیم سه چیز است که اگر انسان از شر آن در امان بماند از بسیارى از شرور و آفات اخلاقى در امان است، زبان و شکم و شهوت جنسى، به قسمت اول در چهارمین توصیف اشاره شد، اما به قسمت دوم و سوم در هشتمین و نهمین وصف مؤمنان راستین اشاره کرده مىگوید:” و مردانى که روزه مىدارند و زنانى که روزه مىدارند” (وَ الصَّائِمِینَ وَ الصَّائِماتِ).
” و مردانى که دامان خود را از آلودگى به بىعفتى حفظ مىکنند، و زنانى که عفیف و پاکند” (وَ الْحافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ).
سرانجام به دهمین و آخرین صفت که تداوم تمام اوصاف پیشین بستگى به آن دارد پرداخته مىگوید:” و مردانى که بسیار به یاد خدا هستند، و زنانى که بسیار یاد خدا مىکنند” (وَ الذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَ الذَّاکِراتِ).
آرى آنها با یاد خدا در هر حال و در هر شرایط، پردههاى غفلت و بیخبرى را از قلب خود کنار مىزنند، وسوسهها و همزات شیاطین را دور مىسازند و اگر لغزشى از آنان سر زده، فورا در مقام جبران بر مىآیند تا از صراط مستقیم الهى فاصله نگیرند.
در اینکه منظور از” ذکر کثیر” چیست؟ در روایات اسلامى و کلمات مفسرین، تفسیرهاى گوناگونى ذکر شده که ظاهرا همه از قبیل ذکر مصداق است و مفهوم وسیع این کلمه شامل همه آنها مىشود.
از جمله در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام ص مىخوانیم:
اذا ایقظ الرجل اهله من اللیل فتوضئا و صلیا کتبا من الذاکرین اللَّه کثیرا و الذاکرات
” هنگامى که مرد همسرش را شبانگاه بیدار کند و هر دو وضو بگیرند و نماز (شب) بخوانند از مردان و زنانى خواهند بود که بسیار یاد خدا مىکنند”
و در حدیثى از امام صادق ع مىخوانیم:” هر کس تسبیح فاطمه زهرا ع را در شب بگوید، مشمول این آیه است” .
بعضى از مفسران گفتهاند:” ذکر کثیر” آن است که در حال قیام و قعود به هنگامى که به بستر مىرود یاد خدا کند.
اما به هر حال ذکر نشانه فکر است، و فکر مقدمه عمل، هدف هرگز ذکر خالى از فکر و عمل نیست.
در پایان آیه، پاداش بزرگ این گروه از مردان و زنانى را که داراى ویژگیهاى دهگانه فوق هستند چنین بیان مىکند:” خداوند براى آنها مغفرت و پاداش عظیمى فراهم ساخته است” (أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً).
نخست با آب مغفرت گناهان آنها را که موجب آلودگى روح و جان آنها است مىشوید، سپس پاداش عظیمى که عظمتش را جز او کسى نمىداند در اختیارشان مىنهد، در واقع یکى از این دو جنبه نفى ناملایمات دارد و دیگر جلب ملایمات.
تعبیر به” اجرا” خود دلیل بر عظمت آن است، و توصیف آن با وصف” عظیم” تاکیدى بر این عظمت است، و مطلق بودن این عظمت، دلیل دیگرى است بر وسعت دامنه آن، بدیهى است چیزى را که خداوند بزرگ، بزرگ بشمرد فوق العاده عظمت دارد.
این نکته نیز قابل توجه است که جمله” اعد” (آماده کرده است) با فعل
ماضى، بیانى است براى قطعى بودن این اجر و پاداش و عدم وجود تخلف، و یا اشارهاى به اینکه بهشت و نعمتهایش از هم اکنون براى مؤمنان آماده است.
نکته: مساوات مرد و زن در پیشگاه خدا
گاه بعضى چنین تصور مىکنند که اسلام کفه سنگین شخصیت را براى مردان قرار داده، و زنان در برنامه اسلام چندان جایى ندارند، شاید منشأ اشتباه آنها پارهاى از تفاوتهاى حقوقى است که هر کدام دلیل و فلسفه خاصى دارد.
ولى بدون شک قطع نظر از این گونه تفاوتها که ارتباط با موقعیت اجتماعى و شرائط طبیعى آنها دارد هیچگونه فرقى از نظر جنبههاى انسانى و مقامات معنوى میان زن و مرد در برنامههاى اسلام وجود ندارد.
آیه فوق دلیل روشنى براى این واقعیت است زیرا به هنگام بیان ویژگیهاى مؤمنان و اساسىترین مسائل اعتقادى و اخلاقى و عملى، زن و مرد را در کنار یکدیگر همچون دو کفه یک ترازو قرار مىدهد، و براى هر دو پاداشى یکسان بدون کمترین تفاوت قائل مىشود.
به تعبیر دیگر تفاوت جسمى مرد و زن را همچون تفاوت روحى آنها نمىتوان انکار کرد و بدیهى است که این تفاوت براى ادامه نظام جامعه انسانى ضرورى است و آثار و پیامدهایى در بعضى از قوانین حقوقى زن و مرد ایجاد مىکند، ولى اسلام هرگز شخصیت انسانى زن را- همچون جمعى از روحانیین مسیحى در قرون پیشین- زیر سؤال نمىبرد که آیا زن واقعا انسان است و آیا روح انسانى دارد یا نه؟!، نه تنها زیر سؤال نمىبرد بلکه هیچگونه تفاوتى از نظر روح انسانى در میان این دو قائل نیست، لذا در سوره نحل آیه 97 مىخوانیم:” مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ”:
” هر کس عمل صالح کند، خواه مرد باشد خواه زن، در حالى که ایمان داشته باشد ما او را زنده مىکنیم و حیات پاکیزهاى به او مىبخشیم و پاداش وى را به بهترین اعمالى که انجام مىداده مىدهیم”.
اسلام براى زن همان استقلال اقتصادى را قائل شده که براى مرد (بر خلاف بسیارى از قوانین دنیاى گذشته و حتى امروز که براى زن مطلقا استقلال اقتصادى قائل نیستند.
به همین دلیل در” علم رجال” اسلامى، به بخش خاصى مربوط به زنان دانشمندى که در صف روات و فقهاء بودند برخورد مىکنیم که از آنها بعنوان شخصیتهایى فراموش ناشدنى یاد کرده است.
اگر به تاریخ عرب قبل از اسلام باز گردیم و وضع زنان را در آن جامعه بررسى کنیم که چگونه از ابتدایىترین حقوق انسانى محروم بودند، و حتى گاهى حق حیات براى آنها قائل نمىشدند و پس از تولد آنها را زنده بگور مىکردند، و نیز اگر به وضع زن در دنیاى امروز که به صورت عروسک بلا ارادهاى در دست گروهى از انساننماهاى مدعى تمدن در آمده بنگریم تصدیق خواهیم کرد که اسلام چه خدمت بزرگى به جنس زن کرده و چه حق عظیمى بر آنها دارد؟!.