الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا ﴿مائده/۳﴾ امروز [با نصبِ علی بن ابی طالب به ولایت، امامت، حکومت و فرمانروایی بر امت] دینتان را برای شما کامل، و نعمتم را بر شما تمام کردم، و اسلام را برایتان به عنوان دین پسندیدم.
عیـد همـه اعیـاد خـدا عیـد غدیـر است
عیدی است که حیدر به همه خلق امیر است
تفسیر نمونه
روز اکمال دین کدام روز است
در اینجا بحث مهمى پیش مىآید که منظور از” الیوم” (امروز) که در دو جمله بالا تکرار شده چیست؟ یعنى کدام روز است که این” چهار جهت” در آن جمع شده هم کافران در آن مایوس شدهاند، و هم دین کامل شده، و هم نعمت خدا تکامل یافته، و هم خداوند آئین اسلام را به عنوان آئین نهایى مردم جهان پذیرفته است.
در میان مفسران در اینجا سخن بسیار است ولى آنچه جاى شک نیست این است که چنین روزى باید روز بسیار مهمى در تاریخ زندگى پیامبر ص باشد، نه یک روز ساده و عادى و معمولى، زیرا اینهمه اهمیت براى یک روز عادى معنى ندارد، و لذا در پارهاى از روایات آمده است که بعضى از یهود و نصارى با شنیدن این آیه گفتند اگر چنین آیهاى در کتب آسمانى ما نقل شده بود، ما آن روز را روز عید قرار مىدادیم « تفسیر المنار جلد 6 صفحه 155.».
اکنون باید از روى قرائن و نشانهها و تاریخ نزول این آیه و این سوره و تاریخ زندگانى پیامبر ص و روایاتى که از منابع مختلف اسلامى بدست ما رسیده این روز مهم را پیدا کنیم.
آیا منظور روزى است که احکام بالا در باره گوشتهاى حلال و حرام نازل شده؟ قطعا چنین نیست، زیرا نزول این احکام واجد این همه اهمیت نیست نه باعث تکمیل دین است زیرا آخرین احکامى نبوده که بر پیامبر ص نازل شده، بدلیل اینکه در دنباله این سوره به احکام دیگرى نیز برخورد میکنیم، و تازه نزول این احکام سبب یاس کفار نمىشود، چیزى که سبب یاس کفار مىشود، فراهم ساختن پشتوانه محکمى براى آینده اسلام است، و به عبارت دیگر نزول این احکام و مانند آن تاثیر چندانى در روحیه کافران ندارد و اینکه گوشتهایى حلال یا حرام باشد آنها حساسیتى روى آن ندارند.
آیا منظور از آن روز عرفه در آخرین حج پیامبر ص است؟! (همانطور که جمعى از مفسران احتمال دادهاند).
پاسخ این سؤال نیز منفى است، زیرا نشانههاى فوق بر آن روز نیز تطبیق نمیکند، چون حادثه خاصى که باعث یاس کفار بشود در آن روز واقع نشد، اگر منظور انبوه اجتماع مسلمانان است که قبل از روز عرفه نیز در خدمت پیغمبر ص در مکه بودند و اگر منظور نزول احکام فوق در آن روز است که آن نیز همانطور که گفتیم چیز وحشتناکى براى کفار نبود.
و آیا مراد روز فتح مکه است (چنان که بعضى احتمال دادهاند) با اینکه تاریخ نزول این سوره مدتها بعد از فتح مکه بوده است؟! و یا منظور روز نزول آیات سوره برائت است که آنهم مدتها قبل از نزول این سوره بوده است؟! و از همه عجیبتر احتمالى است که بعضى دادهاند که این روز، روز ظهور اسلام و یا بعثت پیامبر ص باشد با اینکه آنها هیچگونه ارتباطى با روز نزول این آیه ندارند و سالهاى متمادى در میان آنها فاصله بوده است.
بنا بر این هیچیک از احتمالات ششگانه فوق با محتویات آیه سازگار نیست.
در اینجا احتمال دیگرى هست که تمام مفسران شیعه آن را در کتب خود آوردهاند و روایات متعددى آن را تایید مىکند و با محتویات آیه کاملا سازگار است و آن اینکه:
منظور روز غدیر خم است، روزى که پیامبر اسلام ص امیر مؤمنان على ع را رسما براى جانشینى خود تعیین کرد، آن روز بود که کفار در میان امواج یاس فرو رفتند، زیرا انتظار داشتند که آئین اسلام قائم به شخص باشد، و با از میان رفتن پیغمبر ص اوضاع به حال سابق برگردد، و اسلام تدریجا برچیده شود، اما هنگامى که مشاهده کردند مردى که از نظر علم و تقوا و قدرت و عدالت بعد از پیامبر ص در میان مسلمانان بىنظیر بود بعنوان جانشینى پیامبر ص انتخاب شد و از مردم براى او بیعت گرفت یاس و نومیدى نسبت به آینده اسلام آنها را فرا گرفت و فهمیدند که آئینى است ریشهدار و پایدار.
در این روز بود که آئین اسلام به تکامل نهایى خود رسید، زیرا بدون تعیین جانشین براى پیامبر ص و بدون روشن شدن وضع آینده مسلمانان، این آئین به تکامل نهایى نمىرسید.
آن روز بود که نعمت خدا با تعیین رهبر لایقى همچون على ع براى آینده مردم تکامل یافت.
و نیز آن روز بود که اسلام با تکمیل برنامههایش بعنوان آئین نهایى از طرف خداوند پذیرفته شد (بنا بر این جهات چهارگانه در آن جمع بوده).
علاوه بر این، قرائن زیر نیز این تفسیر را تایید مىکند:
الف- جالب توجه اینکه در تفسیر فخر رازى و تفسیر روح المعانى و تفسیر المنار در ذیل این آیه نقل شده است که پیامبر ص بعد از نزول این آیه بیش از هشتاد و یک روز عمر نکرد.
و با توجه به اینکه وفات پیامبر ص در روایات اهل تسنن و حتى در بعضى از روایات شیعه (مانند آنچه کلینى در کتاب معروف کافى نقل کرده است) روز دوازدهم ماه ربیع الاول بوده چنین نتیجه مىگیریم که روز نزول آیه درست روز هیجدهم ذى الحجه بوده است « البته این در صورتى است که روز وفات پیامبر ص و خود روز غدیر را محاسبه نکنیم و در سه ماه پشت سر هم دو ماه را 29 روز بگیریم که این موضوع کاملا امکانپذیر است و با توجه به اینکه در روزهاى قبل و بعد از روز غدیر حادثه مهمى در تاریخ اسلام رخ نداده است که تاریخ فوق قابل تطبیق بر آن باشد مسلم مىشود که منظور از آن جز روز غدیر نیست.».
ب- در روایات فراوانى که از طرق معروف اهل تسنن و شیعه نقل شده صریحا این مطلب آمده است که آیه شریفه فوق در روز غدیر خم و به دنبال ابلاغ ولایت على ع نازل گردید، از جمله اینکه:
1- دانشمند معروف سنى ابن جریر طبرى در کتاب ولایت از زید بن ارقم صحابى معروف نقل مىکند که این آیه در روز غدیر خم در باره على ع نازل گردید.
2- حافظ ابو نعیم اصفهانى در کتاب” ما نزل من القرآن فى على ع” از ابو سعید خدرى (صحابى معروف) نقل کرده که پیامبر ص در غدیر خم، على ع را به عنوان ولایت به مردم معرفى کرد و مردم متفرق نشده بودند تا اینکه آیه الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ … نازل شد، در این موقع پیامبر ص فرمود:
اللَّه اکبر على اکمال الدین و اتمام النعمة و رضى الرب برسالتى و بالولایة لعلى ع من بعدى، ثم قال من کنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله
:” اللَّه اکبر بر تکمیل دین و اتمام نعمت پروردگار و خشنودى خداوند از رسالت من و ولایت على ع بعد از من، سپس فرمود: هر کس من مولاى اویم على ع مولاى او است، خداوندا! آن کس که او را دوست بدارد دوست بدار، و آن کس که او را دشمن دارد، دشمن بدار، هر کس او را یارى کند یارى کن و هر کس دست از یاریش بر دارد دست از او بردار.
3- خطیب بغدادى در تاریخ خود از ابو هریره از پیامبر ص چنین نقل کرده که بعد از جریان غدیر خم و پیمان ولایت على ع و گفتار عمر بن خطاب.
بخ بخ یا بن ابى طالب اصبحت مولاى و مولا کل مسلم.
آیه الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ نازل گردید « این سه روایت را مرحوم علامه امینى با تمام مشخصات در جلد اول الغدیر صفحه 230 و 231 و 232 نقل کرده است و در کتاب احقاق الحق جلد ششم صفحه 353 نزول آیه فوق در باره جریان غدیر به دو طریق از ابو هریره نقل شده است و از ابو سعید خدرى نیز به چندین طریق آمده است.».
در کتاب نفیس الغدیر علاوه بر روایات سهگانه فوق سیزده روایت دیگر نیز در این زمینه نقل شده است.
در کتاب” احقاق الحق” از جلد دوم تفسیر” ابن کثیر” صفحه 14 و از” مقتل خوارزمى” صفحه 47 نزول این آیه را در باره داستان غدیر از پیغمبر اکرم ص نقل کرده است.
در تفسیر برهان و نور الثقلین نیز ده روایت از طرق مختلف نقل شده که این آیه در باره على ع یا روز غدیر خم نازل گردیده، که نقل همه آنها نیازمند به رساله جداگانه است « به جلد اول تفسیر برهان و جلد اول تفسیر نور الثقلین ذیل آیه فوق مراجعه شود.».
مرحوم علامه سید شرف الدین در کتاب المراجعات چنین مىگوید:
” که نزول این آیه را در روز غدیر در روایات صحیحى که از امام باقر ع و امام صادق ع نقل شده ذکر گردیده و اهل سنت، شش حدیث با اسناد مختلف از پیامبر ص در این زمینه نقل کردهاند که صراحت در نزول آیه در این جریان دارد” « المراجعات ط چهارم صفحه 38.».
از آنچه در بالا گفتیم روشن مىشود که: اخبارى که نزول آیه فوق را در جریان غدیر بیان کرده در ردیف خبر واحد نیست که بتوان با تضعیف بعضى اسناد آن، آنها را نادیده گرفت بلکه اخبارى است که اگر متواتر نباشد لا اقل مستفیض است، و در منابع معروف اسلامى نقل شده، اگر چه بعضى از دانشمندان متعصب اهل تسنن، مانند” آلوسى در تفسیر روح المعانى” تنها با تضعیف سند یکى از این اخبار کوشیدهاند بقیه را به دست فراموشى بسپارند و چون روایت را بر خلاف مذاق خویش دیدهاند مجعول و نادرست قلمداد کنند، و یا مانند نویسنده تفسیر” المنار” با تفسیر سادهاى از آیه گذشته، بدون اینکه کمترین اشارهاى به این روایات کند، شاید خود را در بنبست دیده که اگر بخواهد روایات را ذکر کرده و تضعیف کند بر خلاف انصاف است و اگر بخواهد قبول کند بر خلاف مذاق او است! نکته جالبى که باید در اینجا به آن توجه کرد این است که قرآن در سوره نور آیه 55 چنین مىگوید:
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً ..
” خداوند به آنهایى که از شما ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادهاند وعده داده است که آنها را خلیفه در روى زمین قرار دهد همانطور که پیشینیان آنان را چنین کرد، و نیز وعده داده آئینى را که براى آن پسندیده است مستقر و مستحکم گرداند و بعد از ترس به آنها آرامش بخشد”.
در این آیه خداوند مىفرماید: آئینى را که براى آنها” پسندیده” در روى زمین مستقر مىسازد، با توجه به اینکه سوره نور قبل از سوره مائده نازل شده است و با توجه به جمله” رَضِیتُ” لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً که در آیه مورد بحث، در باره ولایت على ع نازل شده، چنین نتیجه مىگیریم که اسلام در صورتى در روى زمین مستحکم و ریشهدار خواهد شد که با” ولایت” توام باشد، زیرا این همان اسلامى است که خدا” پسندیده” و وعده استقرار و استحکامش را داده است، و به عبارت روشنتر اسلام در صورتى عالمگیر مىشود که از مساله ولایت اهل بیت جدا نگردد.
مطلب دیگرى که از ضمیمه کردن” آیه سوره نور” با” آیه مورد بحث” استفاده مىشود این است که در آیه سوره نور سه وعده به افراد با ایمان داده شده است نخست خلافت در روى زمین، و دیگر امنیت و آرامش براى پرستش پروردگار، و سوم استقرار آئینى که مورد رضایت خدا است.
این سه وعده در روز غدیر خم با نزول آیه” الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ …”
جامه عمل بخود پوشید زیرا نمونه کامل فرد با ایمان و عمل صالح، یعنى على ع به جانشینى پیامبر ص نصب شد و به مضمون جمله الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ مسلمانان در آرامش و امنیت نسبى قرار گرفتند و نیز به مضمون وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً آئین مورد رضایت پروردگار در میان مسلمانان استقرار یافت.
البته این تفسیر منافات با روایاتى که مىگوید آیه سوره نور در شان مهدى ع نازل شده ندارد زیرا آمنوا منکم … داراى معنى وسیعى است که یک نمونه آن در روز غدیر خم انجام یافت و سپس در یک مقیاس وسیعتر و عمومىتر در زمان قیام مهدى ع انجام خواهد یافت (بنا بر این کلمه الارض در آیه به معنى همه کره زمین نیست بلکه معنى وسیعى دارد که هم ممکن است بر تمام کرده زمین گفته شود، و هم به قسمتى از آن، چنان که از موارد استعمال آن در قرآن نیز استفاده مىشود که گاهى بر قسمتى از زمین اطلاق شده و گاهى بر تمام زمین) (دقت کنید).
یک سؤال لازم
تنها سؤالى که در مورد آیه باقى مىماند این است که اولا طبق اسناد فوق و اسنادى که در ذیل آیه یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ خواهد آمد هر دو مربوط به جریان” غدیر” است، پس چرا در قرآن میان آن دو فاصله افتاده؟! یکى آیه 3 سوره مائده و دیگرى آیه 67 همین سوره است.
ثانیا این قسمت از آیه که مربوط به جریان غدیر است ضمیمه به مطالبى شده که در باره گوشتهاى حلال و حرام است و در میان این دو تناسب چندانى به نظر نمىرسد « این ایراد در تفسیر المنار به طور اشاره در طى بحثهاى مربوط به این آیه ذکر شده است (ج 6 صفحه 466.)».
در پاسخ باید گفت:
اولا مىدانیم آیات قرآن، و همچنین سورههاى آن، بر طبق تاریخ نزول جمعآورى نشده است بلکه بسیارى از سورههایى که در مدینه نازل شده مشتمل بر آیاتى است که در مکه نازل گردیده و بعکس آیات مدنى را در لابلاى سورههاى مکى مشاهده مىکنیم.
با توجه به این حقیقت جدا شدن این دو آیه از یکدیگر در قرآن جاى تعجب نخواهد بود (البته طرز قرار گرفتن آیات هر سوره تنها به فرمان پیامبر ص بوده است) آرى، اگر آیات بر طبق تاریخ نزول جمعآورى شده بود جاى این ایراد بود.
ثانیا ممکن است قرار دادن آیه مربوط به” غدیر” در لابلاى احکام مربوط به غذاهاى حلال و حرام براى محافظت از تحریف و حذف و تغییر بوده باشد، زیرا بسیار مىشود که براى محفوظ ماندن یک شىء نفیس آن را با مطالب سادهاى مىآمیزند تا کمتر جلب توجه کند (دقت کنید).
حوادثى که در آخرین ساعات عمر پیامبر ص واقع شد، و مخالفت صریحى که از طرف بعضى افراد براى نوشتن وصیتنامه از طرف پیامبر ص به عمل آمد تا آنجا که حتى پیامبر ص را (العیاذ باللَّه) متهم به هذیان و بیمارى! و گفتن سخنان ناموزون کردند، و شرح آن در کتب معروف اسلامى اعم از کتب اهل تسنن و شیعه نقل شده « (1) این حدیث در کتاب صحیح بخارى که از معروفترین کتب اهل تسنن است در چند مورد نقل شده است از جمله” کتاب المرضى” جزء 4-” کتاب العلم” جزء اول صفحه 22 و در باب جوائز وفد از کتاب جهاد صفحه 118 جزء 2- و در کتاب صحیح مسلم در جزء 2 صفحه 14 در آخر وصایا و همچنین در کتب دیگر طبق نقل مرحوم شرف الدین در کتاب المراجعات تحت عنوان رزیة یوم الخمیس آمده است. […..]
» شاهد گویایى است بر اینکه بعضى از افراد حساسیت خاصى در مساله خلافت و جانشینى پیامبر ص داشتند و براى انکار آن حد و مرزى قائل نبودند!.
آیا چنین شرائطى ایجاب نمىکرد که براى حفظ اسناد مربوط به خلافت و رساندن آن به دست آیندگان چنین پیشبینىهایى بشود و با مطالب سادهاى آمیخته گردد که کمتر جلب توجه مخالفان سر سخت را کند؟!.
از این گذشته- همانطور که دانستیم- اسناد مربوط به نزول آیه” الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ” در باره” غدیر” و مساله جانشینى پیامبر ص تنها در کتب شیعه نقل نشده است که چنین ایرادى متوجه شیعه شود، بلکه در بسیارى از کتب اهل تسنن نیز آمده است، و به طرق متعددى این حدیث از سه نفر از صحابه معروف نقل شده است.
در پایان آیه بار دیگر به مسائل مربوط به گوشتهاى حرام بر گشته، و حکم صورت اضطرار را بیان مىکند و مىگوید:” کسانى که به هنگام گرسنگى ناگزیر از خوردن گوشتهاى حرام شوند در حالى که تمایل به گناه نداشته باشند خوردن آن براى آنها حلال است، زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است و به هنگام ضرورت بندگان خود را به مشقت نمىافکند و آنها را کیفر نمىدهد”.
……………………………………………….
از فرط گنه جهان ما شد تاریک
ای کاش خدا برای عرض تبریک
در عید غدیر خم به نور صلوات
عیدی بدهد فرج نماید نزدیک