إِنَّمَا یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ ﴿نحل/105﴾ تنها کسانی دروغ میگویند که ایمان به آیات خدا ندارند
امام على علیه السلام:
دروغگو و مرده یکسانند؛ زیرا برترى زنده بر مرده به اعتماد بر اوست. پس اگر به سخن او اعتمادى نشود، زنده نیست
الکَذّابُ و المَیّتُ سَواءٌ؛ فإنّ فَضیلَةَ الحَیِّ علَى المَیّتِ الثِّقَةُ بهِ، فإذا لَم یُوثَقْ بکَلامِهِ بَطَلَت حَیاتُهُ
غررالحکم حدیث 2104
(کدهای رفتاری سازمان)
ما با اربا برجوع مؤدبانه سخن میگوییم، به او دروغ نمیگوییم، اطلاعات ناقص نمیدهیم
و او را دستبهسر نمیکنیم (به جای دیگر پاس نمیدهیم). اگر مایل و مختار به پاسخ
ندادن پرسشی باشیم، یا ارائة خدمت درخواستی ناممکن باشد، به جای
دروغ، دلایل پاسخ ندادن را شرح میدهیم..
(کدهای عمومی: ارباب رجوع-کد:69)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّما یَفْتَرِی الْکَذِبَ: جز این نیست که برمىبافند دروغ را. الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّهِ: آنان که نمىگروند به آیات الهى، یعنى به جهت فرط عناد و توغل در انکار گویند: پیغمبر افترا نموده، چه از عقاب سبحانى اندیشه نمىکنند تا رادع ایشان باشد از افتراى بر پیغمبر. وَ أُولئِکَ هُمُ الْکاذِبُونَ: و این جماعت مفتریان ایشانند دروغگویان حقیقتا، و دروغ لازم ایشان، و عادتى از عادات آنان گردیده. طبرسى مرفوعا روایت نموده « مجمع البیان، جلد 3، صفحه 386» که گفتند: یا رسول اللّه مؤمن زنا مىکند؟ فرمود: اتفاق افتد. عرض کردند: مؤمن دزدى نماید؟ فرمود:
گاه شود. گفتند: مؤمن دروغ گوید؟ فرمود: نه، بعد این آیه تلاوت نمود.
شأن نزول « منهج الصادقین جلد 5، صفحه 229»- قریش در صدد آزار ضعفاى اصحاب مانند بلال و خباب و عمار و پدرش یاسر و مادرش سمیه بر آمدند، و ایشان را به کفر اکراه کردند. آن جماعت در طریق ایمان ثبات ورزیده، بر جفاى قوم صبر نمودند تا حدى که پدر و مادر عمار در شکنجه عذاب قوم شهید شدند، و اولین شهداء اسلام بودند.
عمار به سبب ضعف و نقاهت بدن، طاقت ایذا نداشته، چون مشرف بر هلاک شد، بىاختیار کلمهاى که رضاى قوم در آن بود گفت. به حضرت رسالت خبر دادند که عمار از دین خود بیزار و کیش قوم اختیار نمود، فرمود: نه چنین است، سر تا قدم عمار ایمان پر، و به گوشت و خون او آمیخته، یعنى چنان ایمان در باطنش متمکن شده که به گفتگوى هرزهگوئى تفاوت نپذیرد. عمار گریه کنان خدمت پیغمبر آمد، حضرت به دست مبارک، اشک او پاک، و فرمود: تو را چیست: ان عادوا لک فعد لهم: اگر باز گردند به اکراه، بازگرد به همان کلمه، و حق تعالى آیه شریفه نازل فرمود: مَنْ کَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِیمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُکْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمَانِ وَلَکِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْرًا فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ : کسانی که بعد از ایمان کافر شوند – به جز آنها که تحت فشار واقع شده اند در حالی که قلبشان آرام با ایمان است – آری آنها که سینه خود را برای پذیرش کفر گشوده اند غضب خدا بر آنها است و عذاب عظیمی در انتظارشان!
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
امام باقر علیه السّلام اهل ایمان در این آیه را بآن ذوات مقدّسه تفسیر نموده و از جمله عقائد فاسده و اقوال باطله آنها آنست که میگویند محمّد معلّمى دارد از جنس بشر که باو تعلیم میکند قصص و حکایات امم سابقه را و انشاء مینماید براى او آیات را و آن شخص قمى ره فرموده غلامى بوده ابو فکیهه نام داشته از اهل کتاب که جدید الاسلام و غیر فصیح بوده و بعضى گفتهاند مراد سلمان فارسى ره است و خداوند در مقام ردّ گفتار آنها میفرماید زبان و گفتار کسیکه منحرف میشوند از حقّ بسوى باطل براى نسبت دادن تعلیم را باو غیر فصیح یا داراى عجمه یعنى عیب شباهت بزبان عجمى است و این آیات بزبان عربى فصیح که در اعلى درجه فصاحت است نازل شده پس چگونه ممکن است منشى آن شخص اعجم یا عجم باشد و کسانیرا که تامّل و تدبّر نمیکنند در آیات الهى تا بدانند و بیابند که از نزد خدا است هدایت نمیکند آنها را خدا یعنى بحال خودشان واگذار میفرماید و مورد لطف و عنایت خود قرار نمیدهد در دنیا و در آخرت براى آنها عذاب الیم است و دروغ و افتراء لایق و سزاوار بحال کسانى است که ایمان بخدا و آیات نازله از نزد او ندارند نه پیغمبر اکرم که حقیقت ایمان و مظهر آیات الهى است و آنها دروغ گویند نه اهل ایمان که تصدیق نمودند آیات و احکام خدا را و عمل نمودند بر طبق آن چون خوف از عذاب الهى که ناشى از ایمان بخدا و روز جزا است مانع از هر معصیت و عمل ناشایسته است و آن در مؤمن است نه در کافر و در مجمع از پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم روایت نموده که مؤمن ممکن است زنا کند و دزدى نماید ولى دروغ نمیگوید و این آیه را تلاوت فرمود