یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاءَ ﴿ممتحنه/۱﴾ ای کسانی که ایمان آورده اید دشمن من و دشمن خویش را دوست خود قرار ندهید.
پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند »:اِحفظُونی فی عِترتی وَ ذُرِّیتّی، فَمَن حَفِظَنی فیهِم حَفِظَهُ الله، اَلا لَعنَةُ اللهِ عَلی مَن آذانی فیهِم.
با پاسداری از حرمت عترت و فرزندان من، حرمت مرا نگه بدارید. لعنت خدا بر کسانی که با اذیت کردن آنها مرا اذیت میکنند.. » (غدیرِ دوم، ص ۳۵)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
________________________________________
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِی سَبِیلِی وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا: اى کسانى که ایمان آوردید به خدا و رسول و قیامت، لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی: اتخاذ نکنید و فرانگیرید دشمنان من، وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ: و دشمنان خود را دوستان، و با ایشان طرح مصاحبت میفکنید.
شأن نزول: سال هشتم هجرت، دو سال بعد از مراجعت بدر، حضرت قصد مکه داشت به طریق اخفا، ساره کنیز ابى عمرو، مغنیه و نائحه بود در مکه. به مدینه آمد. حضرت از او استفسار فرمود که به جهت اسلام آوردن اینجا آمدى، گفت: نه. فرمود: به جهت مهاجرت، گفت: نه، بلکه به جهت طعام و لباس آمدهام، باز به مکه برمىگردم. فرمود: چرا از اهل مکه طعام نطلبیدى؟ گفت:
بعد از واقعه بدر، دیگر به نوحه و غناى من میل نکردند و چیزى به من ندادند.
حضرت فرزندان عبد المطلب را فرمود: او را چیزى بدهید. ایشان طعام و لباس و زاد و راحله به او دادند. بعد نزد حاطب بن ابى بلتعه آمد، نامهاى به او داد که:
اى اهل مکه بدانید رسول خدا قصد شما دارد، اسلحه را مهیا کنید براى قتال. و ده درهم به او داد گفت: این نامه را به اهل مکه برسان. ساره نامه را میان موى سرش پنهان نموده روانه شد.
جبرئیل نازل، و حضرت را اعلام نمود. پیغمبر، امیر المؤمنین علیه السّلام را با چند نفر فرستاد که نامه را از او بگیرید و بیاورید. در روضه خاخ او را یافتند.
از او طلب نامه نمودند، زن به گریه آمد و انکار نمود. آن چند نفر خواستند برگردند. حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: پیغمبر دروغ نفرماید، آنچه فرموده به اخبار جبرئیل بوده. پس شمشیر از غلاف کشید به زن فرمود: مرا شناسى، به خدا اگر نامه را ندهى گردنت مىزنم. زن ترسید گفت: زنهار یابن ابى طالب، روى بگردان، نامه را به تو دهم. پس نامه را از میان موى سر خود بیرون آورد. حضرت نامه را خدمت پیغمبر آورد. حضرت به منبر خطبه خواند، فرمود: یکى از شما نامهاى به اهل مکه نوشته تا آنها را از قصد ما آگاه سازد. اگر برخیزد و اعتراف کند [فهو المراد]، و الا او را رسوا نمایم. سه مرتبه تکرار نمود. حاطب برخاست و گفت: یا رسول اللّه، من بودم و من بعد از اسلام نفاق نورزیدم و مودت و دوستى با آنها ننمودم. منشاء نامه آنکه در مکه قبیله ندارم، خواستم حقى بر اهل مکه پیدا کنم و مرا حمایت کنند. به روایتى حضرت فرمود او را از مسجد بیرون کنید. مردم دست به پشت او مىزدند تا به در مسجد، و او به حضرت نگاه مىکرد که شاید عطف توجه حضرت بدو شود.
آخر حضرت فرمود: او را بازگردانید و او را توبه داد. حق تعالى آیه شریفه نازل فرمود: اى اهل ایمان، فرانگیرید دشمن من و دشمن خود را دوست، و با آنها مودت ننمائید.
تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ: القا مىکنید و مىفرستید به سوى ایشان دوستى را به سبب مکاتبه، وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ: و حال آنکه بتحقیق کافر شدند به آنچه آمده است به شما، مِنَ الْحَقِ: از کلام حق و درست و راست که قرآن است، یا دین اسلام، یا کسى که سزاوار متابعت است، یعنى حضرت رسالت صلّى اللّه علیه و آله و سلّم. یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ: در حالتى که بیرون مىکنند پیغمبر را از مکه، وَ إِیَّاکُمْ: و شما را نیز، أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ: به سبب آنکه ایمان مىآورید به خدا که پروردگار شماست، یعنى ایشان به سبب ایمان، شما را از دیار خود بیرون مىکنند. پس ایشان را دوست مگیرید و به آنها مودت نکنید. إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ: اگر هستید شما که بیرون آمدهاید از وطنهاى خود، جِهاداً فِی سَبِیلِی: به جهت جهاد و قتال در راه من، وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِی: و براى طلب خشنودى من، تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ: به پنهانى مىفرستید دوستى را به سبب کتابت، یا سخنان سرّى به ایشان مىفرستید به سبب دوستى، وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ: و من داناترم از شما به آنچه پنهان مىکنید از مودت دشمنان، وَ ما أَعْلَنْتُمْ: و آنچه ظاهر مىسازید از اعتذار، و رسول خود را مطلع مىگردانم. وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ: و هر که بکند این کار را از شما، [که آن القاى خبر] است به ایشان، یا دوستى دشمنان، فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ: پس بتحقیق گمراه شده از راه راست، و خطا نموده از طریق حق و صواب.
تنبیه: آیه شریفه نهى است از دوستى با دشمنان خدا و مؤمنین، و اظهار مودت نسبت به ایشان؛ چون کافر شدند به خدا و پیغمبر و اسلام و قرآن، زیرا ایمان و کفر، دو سدّى هستند که با هم جمع نشوند. بنابراین مؤمنین، مودت و دوستى با کفار ننمایند.
ابن فضّال از حضرت رضا علیه السّلام روایت نموده: من والى اعداء اللّه فقد عادى اولیاء اللّه و من عادى اولیاء اللّه فقد عاد اللّه و حقّ على اللّه ان یدخله فى نار جهنّم. هر که دوستى کند با دشمنان خدا، پس بتحقیق دشمنى نموده با دوستان خدا و هر که دشمنى کند با دوستان خدا، پس بتحقیق دشمن داشته خدا را او، سزاوار است بر خدا او را داخل نماید در جهنم.