یَسْأَلُهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ ﴿الرحمن/۲۹﴾ او هر روز در شان و کاری است.
امیر المؤمنین،علی(ع):حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که هرگز نمیمیرد و شگفتیهای خلقتش پایان نمیگیرد،زیرا هر روز در شأن و کاری میباشد و موضوع تازهای میآفریند که هرگز نبوده است.(اصول کافی،جلد5،صفحه193)
کدهای رفتاری سازمان:
می دانیم که معمولا انسان در مقابل ایدههای تازه مقاومت می کند، زیرا با آن ایدهها آشنا نیست؛همانطور که در حکمت 163 نهج البلاغه آمده است:« أن الانسان عدوّ ما یجهله» یعنی انسان دشمن چیزی است که دربارة آن نمی داند. بر این اساس مراقب هستیم که ایده های تازه و نوآوریها را به تمسخر نگیریم.
(کدهای عمومی: نوآوری کد:157)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
________________________________________
یَسْئَلُهُ: سؤال مىکنند او را یعنى جمیع حاجات از او طلب نمایند. مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: هر که در آسمانها و زمینهاست، چه تمامى اهل آسمان و زمین به او محتاجند در وجود و بقا و صفات، پس اهل آسمان از او مىطلبند هر چه متعلق باشد به دین و طاعت، و اهل زمین از او طلب مىکنند آنچه تعلق به دین و دنیا داشته باشد، و همه را بر وجه مصلحت و حکمت اجابت فرماید: کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ: هر وقتى و زمانى ذات قادر متعال در شأنى است.
بیان: در آیه شریفه وجوهى است:
1- على ابن ابراهیم قمى رحمه اللّه فرماید: یحیى و یمیت و یرزق و یزید و ینقص: زنده مىنماید و مىمیراند و روزى مىدهد و زیاد فرماید و کم مىنماید « تفسیر قمى ج 2 ص 345»
2- در امالى- شیخ طوسى رحمه اللّه روایت نموده از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام که فرمود حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله: کل یوم هو فى شأن فان من شانه ان یغفر ذنبا و یفرج کربا و یرفع قوما و یضع آخرین « مجمع البیان (چ بیروت مکتبة الحیاة)، جزء 27، ص 92»: هر آنى در شأن است، پس بدرستى که از شأن سبحانى است اینکه مىآمرزد گناه را، و فرج مىدهد مکروب را، ترفیع دهد جماعتى را، و پست گرداند دسته دیگر را.
3- در مجمع- از شأن او سبحانه است احیاى قومى و اماته جماعتى دیگر و اعطاى سلامتى به جمعى و مرض نسبت بدستهاى و غیر آن از هلاک و انجاء و حرمان و اعطاء و امور دیگر که در شماره نمىآید از حوادثات عالم « مجمع البیان (مطبعة العرفان صیدا)، ج 5، ص 202»
4- از بعضى اکابر نقل است که شأن سبحانى ایصال منافع باشد به تو و دفع مضار از تو، پس تو غافل مشو از طاعت ذاتى که غافل نیست از نیکوئى کردن در حق تو.
5- زمخشرى- در کشاف- یکى از ملوک، معنى آیه را از وزیر خود پرسید گفت: مرا یک روز مهلت ده تا بیان کنم. گفت: چنین باشد. پس وزیر متفکر و دلتنگ به خانه آمد. در میان غلامان غلام سیاهى بود، خواجه را غمناک دید، پرسید چه چیز مغموم ساخته تو را؟ وزیر جواب نگفت. غلام گفت شاید سبب فرح تو من باشم. وزیر حال را گفت، غلام گفت: شاه را بگو مرا غلامى است تفسیر آیه را مىداند. ملک امر به احضار غلام نمود. گفت: هر روز خداى در چه شأن باشد؟ گفت: اى ملک، شأن خدا آنست: یولج اللیل فى
النهار و یولج النهار فى اللیل و یخرج الحى من المیت و یخرج المیت من الحى و یشفى سقیما و یسقم سلیما و یفقر غنیا و یغنى فقیرا و یذل عزیزا و یعز ذلیلا. ملک گفت چنین است، احسنت، نیکو گفتى، پس ملک امر نمود لباس وزیر را از بدنش خلع و در غلام پوشانیدند و او را منصب وزارت داد. غلام گفت اى ملک «هذا من شأن ربنا» این هم از شان پروردگار ماست .
تتمه: در شأن نزول آیه گفتهاند که یهودان گفتند خداى تعالى روز شنبه کار نمىکند، آیه نازل شد «کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ»
…………………………………………………
عمر ما در طلب دیدن آن یار گذشت
باز هم جمعه ما بی رخ دلدار گذشت
سخن این نیست که ما منتظرش میمانیم!
نکته اینجاست، که روز و شب ما تار گذشت
بس که آسوده نشستیم و تغافل کردیم
روز ما، باز به کام دل اغیار گذشت