وَلَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُکَّامِ لِتَأْکُلُوا فَرِیقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿بقره/۱۸۸﴾ و اموالتان را میان خودتان به ناروا مخورید و [به عنوان رشوه قسمتى از] آن را به قضات مدهید تا بخشى از اموال مردم را به گناه بخورید در حالى که خودتان [هم خوب] میدانید
امام صادق علیه السلام:
[اثر] درآمد حرام، در نسل آشکار مى شود
کَسبُ الحَرام یَبینُ فِی الذُّرِیَّةِ.
الکافی ج 5 ص 124
الوافی ج۱۷ ص۶۰
وسائل الشیعه ج۱۷ ص۸۱
کدهای رفتاری سازمان:
.هرگز از جایگاه حرفه ای خود برای سود شخصی استفاده نمی کنیم و می دانیم که تنها درآمد ناشی از فعالیت در محل کار باید همان باشد که در فیش حقوقی و سایر دریافتهای قانونی مانند مزایای انگیزشی و پرکیس منعکس می شود.
(کدهای اختصاصی: پزشک-کد:25)
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
(و مالهای یکدیگر را در میانتان بباطل صرف مکنید و نمیتوان رشوه نزد حکام جور بفرستید برای اینکه قسمتی از اموال مردم را بخورید و حال آنکه میدانید) وَ لا تَأکُلُوا أَموالَکُم بَینَکُم بِالباطِلِ مراد اکل مقابل شرب نیست بلکه مطلق تصرف است یعنی لا تتصرفوا فی اموالکم چنان که متعارف است کسی که در مال دیگری تصرف کند میگویند مال او را خورد، و مراد از اموالکم اموال یک دیگر است چنانچه لا تَقتُلُوا أَنفُسَکُم مقصود اینست که یک دیگر را نکشید
و بینکم متعلق به لا تأکلوا است و بالباطل یعنی بوجه غیر مشروع، یعنی اموال یکدیگر را در میان خود تصرف غیر مشروع نکنید و توضیح اینکه مطلب اینست که طرق مقرره در شریعت برای تصرف مالکانه، و بعبارت دیگر طرقی که سبب ملکیت میگردد معین و مضبوط است و خلاصه آنها از اینقرار است:
1- حیازت با شرایط معینه در مباحات اصلیّه 2- میراث مطابق مقررات شرعیه 3- تجارت با مراعات شرایط معامله و متعاملین و عوضین 4- اجرت بر عمل بشرط اینکه عمل مباح باشد 5- صنعت و کسب با رعایت شرایط آن 6- تملیکات رایگان مانند هبه، هدیه، خمس، زکاة، کفارات، صدقات، و امثال اینها که اینها طرق مشروع تصرف است و طرق غیر مشروع که اکل مال بباطل است آنهم اقسامی دارد مانند غصب عدوانی، سرقت، قمار، کم فروشی، ربا، رشوه، کسبهای حرام، معاملات باطل، اجرت بر عمل حرام مانند رقص آواز و امثال اینها، عامل ظالم شدن، غش در معامله، بیع شراب یا انگور برای ساختن شراب یا چوب فلزات برای ساختن بت، خوردن مال یتیم، فروش آلات لهو و لعب و قمار و ظروف طلا و نقره و مجسمه و بلیط بخت آزمایی بیع مصحف بکافر و بیع نجاسات، سحر و فالگیری و بسیار دیگر از کارهای غیر مشروع که امروزه در میان مردم رواج دارد و اهمیتی بآن نمیدهند و بالنتیجه مالهای حرام که قسم عمده اموال را تشکیل میدهد با مالهای حلال مخلوط شده و بدست آوردن حلال امر مشکلی گردیده است.
وَ تُدلُوا بِها إِلَی الحُکّامِ عطف بتأکلوا مدخول لاء ناهیه است یعنی و لا تدلوا و اینکه عطف از قبیل عطف خاص بعام است زیرا یکی از مصادیق اکل مال بباطل است و (تدلوا) از ادلاء بمعنی دلو در چاه کردن و آب کشیدن است و کنایه از بردن مال نزد حکام جور است برای اینکه مطابق میل رشوه دهنده حکم کنند، کانّ مالی را که بعنوان رشوه نزد حاکم جور میفرستند که بسبب او مال مردم را بخورند تشبیه شده بدلوی که در چاه میافکنند که بتوسط حبل آن آب را از مرکزش بکشند و مراد از حکام، حکام جورند بقرینه ذیل آیه لِتَأکُلُوا فَرِیقاً مِن أَموالِ النّاسِ بِالإِثمِ که در هر زمانی از قبل سلاطین جور منصوبند و در اموال مردم بعنوان ولایت تصرف میکنند و فریق بمعنی قطعه و قسمتی از شیئی است یعنی برای اینکه قسمتی از اموال مردم را بگناه بواسطه حکم حاکم تصرف کنید و از اینکه جمله استفاده میشود مالی را که بحکم حاکم جور کسی بگیرد اکل مال بباطل است و در اخبار تصریح شده که اگر واقعا هم ذیحق باشد و حاکم جائر هم بحق حکم کند تصرف در آن مال سخت است چون بحکم طاغوت متصرف شده و فقهاء هم متعرض شدهاند که اگر ممکن است و لو از راه تقاص، مال خویش را اخذ کند جایز نیست بقضات جور رجوع کند، بلی اگر راه منحصر باشد مانعی ندارد.
وَ أَنتُم تَعلَمُونَ با اینکه میدانید اینکه کار برای شما حرام است و میدانید اینکه حکام جور که چه حقهایی را باطل میکنند و چه باطلهایی را بصورت حقّ جلوه میدهند و چه حکمهای خلاف شرع مینمایند.
…………………………………………………………………..
تا کی به پس پرده نهان چهره ماهت
عمری ست که من منتظرم بر سر راهت
بر خاک نشین سر کویت نظری کن
تا آن که شوم شاد ز یک لحظه نگاهت
یک موی ترا من به دو عالم نفروشم
اسرار دل سوخته ام هست گواهم
دانم که گنه سد شده تا آن که ببینم
یک لحظه در این کون ومکان آن رخ ماهت
والله که به زیبایی تو هیچ کسی نیست
یوسف ز تماشای رخت برده وجاهت
کی واهمه دارد ز مکافات قیامت
آن کس که بود در صف محشر به پناهت
آگه ز دل سوخته ی منتظر هستی
خواهد که شود در دو جهان جزو سپاهت