وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ ﴿مائده/۲۷﴾ وداستان دو پسر آدم را [که سراسر پند و عبرت است] به درستی و راستی بر آنان بخوان، هنگامی که هر دو نفر با انجام کار نیکی به پروردگار تقرّب جستند، پس از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد. [برادری که عملش پذیرفته نشد از روی حسد و خودخواهی به برادرش] گفت: بی تردید تو را می کشم. [او] گفت: خدا فقط از پرهیزکاران می پذیرد.
امام صادق (علیه السّلام):
کسى که در ماه رمضان آمرزیده نشود، تا ماه رمضان آینده آمرزیده نمىشود، مگر آنکه در عرفه حاضر شده باشد.
(من لا یحضره الفقیه , ج 2, ص 99 )
تفسیر نمونه
تفسیر: نخستین قتل در روى زمین!
در این آیات داستان فرزندان آدم، و قتل یکى به وسیله دیگرى، شرح داده شده است و شاید ارتباط آن با آیات سابق که در باره بنى اسرائیل بود این باشد که انگیزه بسیارى از خلافکاریهاى بنى اسرائیل مسئله” حسد” بود، و خداوند در این آیات به آنها گوشزد میکند که سرانجام حسد چگونه ناگوار و مرگبار میباشد که حتى بخاطر آن برادر دست به خون برادر خود مىآلاید! نخست مىفرماید:” اى پیامبر! داستان دو فرزند آدم را به حق بر آنها بخوان”.
(وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ).
ذکر کلمه” بالحق” ممکن است اشاره به این باشد که سرگذشت مزبور در” عهد قدیم” (تورات) با خرافاتى آمیخته شده است، اما آنچه در قرآن آمده عین واقعیتى است که روى داده است، شک نیست که منظور از کلمه” آدم” در اینجا همان آدم معروف پدر نخستین نسلهاى کنونى است و اینکه بعضى احتمال دادهاند منظور از آن مردمى به نام” آدم” از قبیله بنى اسرائیل بوده بى اساس است، زیرا این کلمه کرارا در قرآن مجید به همین معنى آمده است و اگر در اینجا معنى دیگرى داشت لازم بود قرینهاى ذکر شود، اما آیه” مِنْ أَجْلِ ذلِکَ …” که تفسیر آن بزودى خواهد آمد، هرگز نمىتواند قرینهاى بر این معنى بوده باشد چنان که خواهیم گفت.
سپس بشرح داستان مىپردازد و میگوید:” در آن هنگام که هر کدام کارى براى تقرب به پروردگار انجام دادند، اما از یکى پذیرفته شد و از دیگر پذیرفته نشد”.
(إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ).
و همین موضوع سبب شد برادرى که عملش قبول نشده بود دیگرى را تهدید بقتل کند، و” سوگند یاد نماید که تو را خواهم کشت”! (قالَ لَأَقْتُلَنَّکَ) اما برادر دوم او را نصیحت کرد و گفت اگر چنین جریانى پیش آمده گناه من نیست بلکه ایراد متوجه خود تو است که عملت با تقوا و پرهیزگارى همراه نبوده است و” خدا تنها از پرهیزگاران میپذیرد”.
…………………………………………….
ای عزیزان به شما هدیه ز یزدان آمد
عید فرخنده ی نورانی قربان آمد
حاجیان سعی شما شد به حقیقت مقبول
رحمت واسعه ی حضرت سبحان آمد
عید قربان به حقیقت ز خداوند کریم
آفتابی به شب ظلمت انسان آمد
جمله دلها چو کویری ست پر از فصل عطش
بر کویر دل ما نعمت باران آمد
خاک میسوخت در اندوه عطش با حسرت
نقش در سینه ی این خاک گلستان آمد
امر شد تا که به قربانی اسماعیلش
آن خلیلی که پذیرفته ز رحمان آمد
امتحان داد به خوبی بخدا ابراهیم
جای آن ذبح عظیمی که به قربان آمد
آن حسینی که ز حج رفت سوی کرببلا
به خدا بهر سر افرازی قرآن آمد